پاسخ : سوتیها
رفته بودیم یه باغی بعد یه مرغ هم اونجا بود.منم کلا به حیوانات علاقه مندم میخواستم مرغ رو یجوری صدا کنم بیاد پیشم بعد چون گربه دارم از روی عادت سه ساعت وایستادم پیش پیش می کنم اونم به صورت کاملا جدی.بعد یدفعه دیدم همه دارن اینجوری :o نگام میکنن.بعد مامانم اومد گفت سارا به خدا...