پاسخ : خاطره نویسی روزانه
امرو معلم ریاضیمون اومده بود مد
یکی از بچه ها که خیلی میترسید بیوفته از ماها خاست بریم بپرسیم از معلمه که افتاده یا نه!
ازونجایی هم که ما خیلی آدمای خوبی بودیم رفتیم دفتر دبیران که بپرسیم
اون:چی شد؟افتادم؟
ما:نگفتی امرو چیکا کنیم تش...آقا راستی اون فیلما چی شد؟
خلاصه...