پاسخ : فروغ فرخ زاد
روز اول پیش خود گفتم
دیگرش هرگز نخواهم دید
روز دوم باز می گفتم
لیک با اندوه و با تردید
روز سوم هم گذشت اما
بر سر پیمان خود بودم
ظلمت زندان مرا می کشت
باز زندان بان خود بودم
آن من دیوانه عاصی
در درونم های هوی می کرد
مشت بر دیواره ها می کوفت
روزنی را جستجو می کرد
در...