نتایج جستجو

پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف ميكنم هردفعه بچه داداشم گريه ميكنه الكي همه ميمونن چي شده بچه اينجويه من گازش گرفتم :-" هردفعه اس ام اساي ابجيمو ميخونم حواسم هست دارم چيكار ميكنم (اخه بهش ميگم حواسم نبود >) :>) بازم دارم تا يادمبياد.... مامانم ميگه بلند شو سحره دير بلند ميشم كه همه چي حاضر باشه...

پاسخ : اینجا کسی هست که به ایرانی بودنش افتخار کنه؟؟ نميدونم ميتونم افتخار كنم يانه.......ولي توش بودن بهم ارامش ميده ..... :x.....حتي اگه يبا ر از مرز رد شده باشي يه متر كه دور شدي حس غربت مياد :-s

پاسخ : خود پسر پنداری! پسر ترين دختري كه ميشناختم وقتي صميمي شديم از هر دختري دختر تر بود........اين تجربه ي من بود

پاسخ : چقد به طالع بینی ماه تولدت اعتقاد داری؟ فقط به اين درد ميخوره كه اگه از كسي بدت مياد بهش بگي اينا خصوصيات توئه هاااااااااااااااااا چند بار واسم پيش اومده ............به ياروم گفتم فلان ماه رو هم بگو گفته اينو فقط ميدونم............. =)) حالا يه خصوصياتم بوده كه خوب يا معموليه......چرا...

پاسخ : تابستان بعد کنکور گواهي نامه چرخيدن مورب در خانه... اس دادن با دوستان فكراي بيخود خيلي بده خانواده انقد منتظره .............ابجين ما داريم..........يكي دارو يكي دندونه........منچي بشم كه مامانم به اين كه من هيجي نميشم ايمان نياره؟الان كه تو شك هستش بابامم...

پاسخ : آرزوی دوران بچگی! منم دوس داشتم از اين پسراي خيلي هيكل مند ;;)بودم علم بردارم ...نمدونمچرا؟ دوس داشتم مث باباي دوستم سوپرماركت داشتيم تا اگ شام دير خورديم همه جام بسته بود ماست بتونيم برداريم.................. =D>

پاسخ : مشکلات کنکوری‌های ۹۲ من برای خلاصه نویسی زیست فقط نکاتی که میبینم غلط زدم توی تست ها رو گوشه کتابم مینویسم.. کار درستیه؟

پاسخ : چرا باید در دوره ی راهنمایی کتاب های دبیرستان را به نظر من کار اشتباهیه که مطالبی که از سن بچه ها بزرگ تره رو به زور میخوان یاد بدن.. من خودم تجربه داشتم.. وقتی یه مبحث سنگین مثل موج رو تو راهنمایی میگن..طبیعته بچه ها فقط براشون اون درس میشه تابو..این جوری که وقتی بزرگ میشن و سنشون...

پاسخ : صندلی داغ رتبه های برتر کنکور-خانم ثنا طباطبایی ( شده بود نا امید بشی؟یعنی انقدترازت از دفعه قبل کمتر بشه که اینجوری شی/(من الان اینجوریم :()اینجور موقع ها چیکار میکردی؟

پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه دور همی یه چیز بگم....مشاور میگف خدارو شکر ما تو شما مشکل استرس نداریم..(خیلی بیخیالید.... =)))

پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه ای بابا..........میخواید اصلا من بگم؟.......... ;))

پاسخ : مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟ من باسر ویس میرم مدرسمونم 30.35 مین فاصلس..تازه همشم اتوبانه...سر خیابونمون فرزانگان هس که هیچکی نمیره...چرا؟چون ته خیابون مدرسه نمونه اس که میگن بهتر از مدرسه جدیده که هیچیش معلوم نیس....میخوام بگم که بچه های نمونه که خودشونو میکشتن قبول شن...

پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه یه بارم تو همین تابستون به ما گفت "آقایون" چی میشه مگه؟؟ ;))

پاسخ : پروژه ی کالبد شکافی کتاب درسی زیست شناسی واقعا خیلی با معرفتید........با این که تا حالا مارو ندیدین و نمیشناسین واسمون این کارو انجام میدید.....نمتونم بگم مرسی چون کمه..........به هر حال ممنونم ازهمتون :x

پاسخ : اعلام درخواست پشتیبان کنکوریای 92 پشتیبانا از کی شروع میکنن؟هر وقت که اسم مارو به نیلوفر بدن دیگه؟ زود accept کنید کارمونو شروع کنیم..مرسی...

پاسخ : خوابم مـی آد حالا ارزش دیدن داره؟ فردا میخوام برم..نمیدونم برم یا نه؟ با خوندن تاپیک به این نتیجه رسیدم که نرم..

پاسخ : آیا اینترنت دیوانه مان می کند ؟ کاملا موافقم! اینترنت به خودیه خود کاره ای نیست ولی وقتی مدت طولانی فردی بهش مبتلا میشه همگام با شکست هایی که تو زندگی واقعیش میخوره میاد تو محیط مجازی دلبستگیه بیشتری پیدا میکنه چون فکر میکنه این جا شخصیت داره و کم کم میگه بیخیال زندگیه عادی ما که این جا...

پاسخ : مراکز سمپاد تازه تاسیس، سمپاد روبه نابودی ؟ من از یکی شنیدم که چون سلام وانرزی و اینا زیاد شدن امکان داره بخوان بگن ما با فلان سیستم اموزشی کار میکنیم ..بعد اون موقع بچه های تاپ سمپادی تعدادشون کمتر از اونا بشه و خلاصه این که خواستن جلو تسلیم شدنو بگیرن و نزارن اینجور مدارس تایین کننده...

پاسخ : خاطرات کاربران در سمپادیا دات کام من اولین روز که اومدم برای این بود که ببینم کنکور چه خبره.بچه ها چیکار میکنن این حرفا چشام خسته شده بود انقد که دنبال مطلب واسه تجربی ها گشته بود.جو گیررررررر =))یه تاپیک زدم تجربی ها.......... اخه یعنی چی؟چیه تجربی اخه؟کتاباش؟ازمون؟فقط نوشته بودم تجربی...

پاسخ : سوتی‌ها اسم بنده خدایی تو کتاب دینی 3 کعب الاحباره منم یادم بود یه اسمی حتما هست نوشتم ذیح الابصار. عریضه خالی نمونه یادم میومد که یه توده ی سلولی تو یه دوره زندگیش میچسبه یجای بدن منم الفبارو هی تکرار میکردم کلمات اشنارو مینوشتم اسمش در بیاد اخرش بجای بلاستوسیت <فرروسیست >نوشتم =))...