پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم:
اول دبستان بود و بنده نیز مبسر B-)!یه روزای خاصی تعریف میشد املا داشتیم،رسم بود املا که تموم میشد دفترا رو میز میذاشتن تا زنگ تفریح تموم شه و معلم گرام بیاد و قال قضیه را بکند!بنده همیشه یه پاک کن و مداد تو دستم بود و وایمیسادم دم دفترا که خدایی نا کرده کسی...