پاسخ : خاطرات سوتیها
آقا من پارسال خیلی گیج میزدم وقتی ازکتابخونه برمیگشتم بعد یبار ساعت ده شب زنگ زدم تاکسی جلوی کتاب خونه هم وایستادم تا تاکسی بیاد طرفم گفته بود پرایده سفیده خلاصه کوچه هم خلوت بود و من اولین پراید سفیدی که دم در کتاب خونه نگه داشت رو به فال ِ تاکسی گرفتم وسوار شدم و آدرس...