پاسخ : سوتیها
من یه دفعه داشتم درس می دادم
بچه ها چند تا صندلی چیده بودن کنار
من همین جور که عقب عقب می رفتم و نوشته های پای تخته رو توضیح می دادم
یه دفعه گیر کردم به صندلی ها و ولو شدم رو شون
کلاس رفت رو هوا
این قدر عصبانی شدم که دلم می خواست داد و بیداد و بزارم سرشون
اما وقتی بلند شدم و...