پاسخ : سوتیها
اومدم به یکی که غش کرده بود آبُ قند بدم، رفتم آبُ قندُ دُرُس کردم، بعد دیدم این خیلی بد مزه ـس طَرَف نمیتونه بخوره.. بعد یه کم آبلیمو ریختم توش مثن بشه شربتِ آبلیمو.. اصن هم حواسم نبود که آبلیمو خودش ضعف میاره.. :-" :-" ;D
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم اولین بار "پادکَست"ُ خوندم "پادِکست" :-" بعدا دیدم هیچ معنی ای به ذهنم نمیاد.. دوباره که خوندمِش دُرُس شد :-"
تازه من "ورود"ُ میخوندم "وَروَد" :-" ;D
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم هر وخ کامپیوترُ روشن میکنم دیگه خاموش کردنش با خداس ..
اعتراف میکنم اگه صد روز هم به ما وخ بدن واسه یه کاری، باز ما میذاریم دیقه نود ..