نتایج جستجو

  1. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یه روز یکی هی داشت میزد به پنجره کلاس منم عصبانی شدم بلند گفتم اه .خفه شو دیگه (آخه بچه ها عادت دارن بزننبه پنجره)منم فکر کردم یکی از بچه هاست گفتم خوب پنجره رو که باز کردیم دیدم معاونمون داشته در میزده قیافه ی من :-[ X_ ^#^ X_X
  2. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها من خطاب به معلم پرورشی:این همون خانومست که بهتون گفتم معلم:ا راست میگی دوستم:کاستو بیار ماست بگیر من مبهوت مونده بودم بهش میگم آتوسا این چه حرفی بود زدی؟ میگه حواسم نبود خلاصه که خیلیخجالت کشیدیم
  3. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز رفتیم پارک برف بازی یه بار یه صدایی اومد مثه صدای ماشین پلیس ما هم که ترسوم پارک هم پر دختر و پسرای جوون بود منم مانتوم کوتاه بود بدو بدو تو اون برفا دویدم میگم بچه ها پلیس اومده بیاین بریم بعد از این همه دویدن و اینا دیدیم اصلا ماشین پلیس نبوده یکی از پسرا داشته صدا در...
  4. سمپادی های مشهد

    پاسخ : سمپادی های مشهد اره راهنمایی هم تعطیلن
  5. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها دوستم اومده بود خونمون زنگ زدیم از بیرون برامون شام بیارن مرده غذا رو داده بهم فاکتورو ازش گرفتم خرد نداشتم رفتم بیارم بعد بهم گفت فاکتورو بده منم دادم بهش فکرکردم برای اینه که برم پولو بیارم بعد بده پولو بهش دادم بنده خدا داره میره به زور فاکتورو از تو دستش میکشم بیرون (خب فکر...
  6. سمپادی های مشهد

    پاسخ : سمپادی های مشهد تعطیل نیست !!ساعت 10 و 45 شاید اعلام کنن
  7. سمپادی های مشهد

    پاسخ : سمپادی های مشهد ببخشید ولی به نظر من اصلا خوب نبود بدم نبود بهمون خوش گذشت ولی بیشتر باید EQمیداشتی تا IQ در کل بد نبود ولی بعضی از داورا الکی گیر میدادن ولی یه سوال فنی 24 تومن هر گروه برای چی بود؟
  8. عقایدتون ؛ همون عقایدیه که تو فضای مجازی میگید ؟

    پاسخ : عقایدتون ؛ همون عقایدیه که تو فضای مجازی میگید ؟ به نظر من آدم بهتر و دقیق تر میتونه توی دنیای مجازی شناخته بشه چون خیلیا حرفاشونونمی تونن به این راحتی به کسی بگن که اینجا مینویسم دنیای مجازی جاییه که فقط افکار آماست که موجب ارتباطشون میشه درباره ی خود من من رفتارم همونیه که اینجا هستم...
  9. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سوتی دفتر مدیر: امروز با دوستم نشسته بودم توی نماز خونه که کنار دفتره داشتیم دیالوگای نمایش همایش زیستو می نوشتیم بعد به بار دیدیم یه صدایی میاد اول من گفتم گوش کردم دیدم آهنگه کلاسیکه گفتیم حتما خانم تبرائی میخواد برای پاور پوینتا آهنگ بذاره یکم دیگه نشستیم نه بابا یه آهنگ ریتم...
  10. نظر شما راجع به کودکان کار چیست؟

    پاسخ : نظر شما راجع به کودکان کار چیست؟ گناه دارن چرا باید به پای اشتباه مامان باباشون بسوزن یکی باید کمکشون کنه اون یه نفر ما نیستیم یه کسی مثه شهر دار نمیدونم در کل وجودشون نشون میده که بعضیا چه قد پستن که به خاطر خودشون پای یک بچه ی معصومم میکشن به این دنیا که آیندش تباه بشه ولی من همیشه از...
  11. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها الان داشتم با مامانم صحبت میکردم گفتم وای مامان یادته کلاس چهارم که بودم رفتیم تهران سی وسه پل ؟تخت جمشیدشم خیلی شلوغ بود (با هیجان زیاد بخونید) مامانم: :oفکر کنم امروز زیادی از مغزت مایه گذاشتی تا جایی که من میدونم سی و سه پل توی اصفهانه و تخت جمشیدم توی شیراز. من :-" :-"منظورم...
  12. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها راننده سرویسمون کلا خیلی آدم بی شعوریه بعضی وقتا هم اصلا نمیاد دنبالمون یه روز یکی از دوستام ظهر کلاس داشت با ما نیومد راننده سرویسمون هم دنبالمون نیومد صبح که سوار سرویس شدیم میخواستم بهش بگم که دیروز بازم نیومده با صدای بلند (جلوی خود راننده سرویس)گفتم اه دیروز تو نبودی بازم...
  13. فمنیسم؟!

    پاسخ : اشتغال زنان زنا حتما باید کار کنن اگر کار نکن حوصلشون سر میره همشم توی خونه باید به فکر غذا و لباس و حرفای خاله زنکی باشن بعد نتیجه چی میشه قدرت فکر کردن ازشون گرفته میشه در اون صورت نه حال خودشون خوبه نه میتون بچه های سالم و باهوشی تربیت کنن ولی اگر زمانی که بچه ها توی مدرسن کار کنن یا...
  14. رشتهٔ علوم انسانی در مراکز سمپاد

    پاسخ : رشتهٔ علوم انسانی در مراکز سمپاد دید بچه ها نسبت به انسانی بده دید والدین هم بدتر . من خودم میخوام روانشناسی بخونم به مامانم میگم میخوام برم انسانی میگه برو تجربی روانپزشکی بخون قید انسانی رو بزن :(واقعا به نظرتون چرا ما جهان سومیم چرا اقتصادمون ،ادبیاتمون ،فرهنگمون داره از دست میره...
  15. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سال پیش هتل پردیسان اجرا داشتیم خیلی طول کشید ما هم رفتیم توی دستشویی که شالمونو درست کنیم وقتی رفتیم دیدیم توی دستشویی زنونه 4 .5 تا زن گنده دهاتی واستادنبی خیال شدیم که من گفتم بیاین بیریم دستشویی مردونه (فکر میکردم کسی نیست)همونطوری که در حال و هوای خودمون بودیم یه بار دیدیم...
  16. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها تابستون مامانم قابله رو بهم داد گفت برو برنج بیار منم رفتم سر گاز دیدم پلو ها توی یک قابلمه ی دیگه است باخودم گفتم مگه اینا که خودش توی قایلمه است چرا گفته دوباره برم بیارن؟ :-/بعد باز گفتم شاید میخواسته یکمشو ببرم باز از توی اون قابلمه ریختم توی اون قابلمه که بهم داده بود بردم...
  17. انتخاب کلمه در دوران کودکی

    پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی داداشم ف رو خ میگفت یعنی به زن عموم به نام فریبا میگفت »خریبا پسرعموم فربد:خربد شوهر خالم فرزاد:خر زاد و پسر خالم فر نام :خرنام پسر خالم به آب پرتغال میگفت آب پرتکولا هنوزم به واینستا میگه وایس ننداز خودم هم: نوشابه:نوماشه آشپزخونه:آشپخسونه موس:موز سرزمین...
  18. چهار شنبه سوری

    پاسخ : چهار شنبه سوری مردم مرض دارن نه؟ توی خیابون جلوی هر دختری که می بینن یه ترقه میندازن :(یکی نیست بهشون بگه آخه یکی ممکنه از ترقه بترسه(من که خیلی شجاعم اصلا نمیترسم فقط اگه یکی ترقه بندازه جلوی پام ب بیشترین سرعتی که بتونم میدوم و جیغ میزنم)
  19. کارتون های زمان ما!

    پاسخ : کارتون های زمان ما! جودی ابوت خرس های مهربون میتی کومان لاک پشتای نینجا(عاشقش بودم) یه مسابقه ی ماشین هم بود اسمه ماشین یکی شاهین بود و اون یکی هم یه چیزی توی همین مایه ها. از تام وجری ومیگ میگ و پلنگ صورتی متنفر بودم و هستم
  20. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز رفته بودیم باشگاه بعد یه عده بسکتبال بازی میکردن من هم نشسته بودیم گوشه سالن با دوستام حرف میزدم یه بار دیدیم پشت در باشگاه چند تا سر بالا پایین میره یکی از دوستان هم رفتن گفتن که چند نفر دارن داخلو نگاه میکنن معلممون هم رفت چند تا در زد رفتن بعد بازم پسره اومده جلوی معلمه...
Back
بالا