پاسخ : سوتیها
موقعی که تو مدرسمون طرخ مدام بود من و sampad girl و یکی دیگه از بچه ها تو دفتر بودیم معاونمون هم دقیقا جلومون بود بعد یه بار تلفن زنگ زد (زنگ نمازم بود )منم سریع تلفنو برداشتم بعد برگشتم که صدای رادیو رو کم کنم تلفن از بالای میز افتاد بعد اون دوتا هم هی میخندیدن به من مدیرمون هم...