نتایج جستجو

پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی خوب بود. افرین.... کلید صندوقچه ی مشکلات ما.... امیدوارم کلیده با قفله هماهنگ باشه.... ;;) ;;)

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته باباووووووووووووو... من کی گفتم قهوه خونه؟؟؟؟ :o :o :o :o :o بالخره معدود سیگار واسه یه کودک در جمع کودکان خوب نیس بازم... (همون جوانان خودتون) :-" :-" :-" باو ول کن اصن... تو میگی نکشیدی ولی بقیه میگن کشیدی. الان من چجوری قضاوت کنم؟ =)) =)) =))

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته نمیدونم الان پانتومیم خز تر از اسم فامیل شده... ;D هر کی سیگار کشیده اونجا یه جورایی میخاسته بگه منم هستم... :)) حالا پوریا تو بودی جدن؟؟؟؟؟؟ :-/ :-/ :-/ ;;) ;;) میگم دفه بعدی قلیونم ببریم مثلا؟؟؟ :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته من نبودم..... اما بودم کلی بهتون خوش میگذش :)) :)) :)) بادوم هندی :-" :-" :-" :-" خب خیلی خز شده بنظرم پانتومیم.... :-" :-" :-" ینی ازون میتنگ ب این ور هر کی میره میتینگ فقط تو پانتومیمش صمیمی شده... انگاری واسه معرفی یه پانتومیم برید اولش جو...

پاسخ : بچه های طلاق هم خوب و هم بد... بستگی داره که دلیل جداشدنشون چی بوده باشه مثلا... من ی دوست داشتم که مامانش از باباش طلاق گرف اما دوستم بابای ناتنیشو بیشتر دوس داره چون چیزایی که از بابای اصلیش میخاسته همشو این آقاهه فراهم کرده واسه دوستم و مامان دوستم راضین الان... >:D<

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته بچه ها رسیدید تعریف کنید کیا بودن... چن نفر بودید... فیلم چجوری بود.... و اینااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اهان اینکه الان پوستتون چه رنگی شده تو این گرما ;D

پاسخ : " اشعار زنده یاد حسین پناهی "

پاسخ : سوتی‌ها رفته بودیم پیست دوچرخه... بعد کلی دور زدن خسته شدیم. یه کم نشستیم رو نیمکتای بغل پیست بعد دیدم جَک یه نفر پایینه. همونجوری داره دوچرخه سواری میکنه. گفتم: خانوم جَکتو بده بالا که نیوفتی. ;;) کلی ازم تشکر کرد و منم حس پتروس و دهقان فداکار اینا بهم دست داده بود. ;D آقا وسط...

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته منم نمیتونم بیام بچه ها. هم هوا گرمه. هم حالم خوش نیس... تولدمو مبارک کنید در نبودم. ;D ;D ;D خوش بگذره همگی....

پاسخ : تنها بیرون رفتن بنظر من شهر تو انقد قشنگ هس که دلت تفریح نخواد الان تو این طهرون داغون ادم هی حوصلش سر میره و اینا دلش میخاد ی جایی بره نفس بکشه ما که میریم شهرستان اصن دلم نمیخاد از تو خونمون برم بیرون انقد که لذت میبرم ازش ب اعتقاد خوواده من : اینجا چون خطرناکه و توام دختر بچه ای...

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته بنظر منم خیلی بد موقعس مثلا ما دخترا وسط ظهری و تو پارک و اینا ... خب خونواده و گیر و اینا :-" ولی بندازید سانس بعد آدرس دقیقم بزارید واسه اونا که قراره خودشون برن.... ;;)

پاسخ : میتینگ سینمایی سمپادیا : فیلم گذشته باو سینما رو که نگرفتن ازمون. حالا صد در صد که نباید ب اسم میتینگ رف سینما ;;) ;;) ;;)

پاسخ : ما حق قضاوت درباره زندگی دیگران را داریم؟ اگه ما بلدیم قضاوت کردنو بهتره این هنرو واسه زندگی و کارای خودمون خرج کنیم. :| هر کس واسه زندگیش مختاره ;;) ما ام نمیتونیم تو زندگیش دخالت کنیم و اصن ما در جایگاهه قضاوت نیستیم...

پاسخ : رابطت با خانوادت چه طوره ؟ بعد از 17 سال زندگی مشترک با پدر و مادر گرامی فهمیدم ما واسه هم ساخته نشدیم.... طلاق :| و زندگی جدا در اتاق عزیزم...

پاسخ : باحال بودن ینی چی؟ باحال بودن ینی دخالت نکنی تو کار بقیه..... فقط خوش باش باهاشون همونطوری که هستن....

پاسخ : تنها بیرون رفتن من تا خیلی با دوستام بیرون بودم ینی از پیچوندن خونه بگیر تا مدرسه و کلاس زبان و اینا خیلی... غیر قابل شمارش. در این حد که یادم نمیاد کی باهاشون بیرون نرفته باشم.. شاید هروز. ولی هنوز خونواده ب بیرون رفتنای من عادت نکرده :| هر سری که میرم بیرون انگار با قضیه ی تازه ای...

پاسخ : تکست های ِ ماندگار تو میخندی . حواست نیست . من آروم میمیرم تو میرقصی و من عاشق شدن رو یاد میگیرم چه جــــذابی . چه گـــــــیرایی چه بی منطق ب چشمات میشه عادت کرد تو دستای تو باید به سیگارم حســادت کـرد منو پوک میزنی اروم. خرابم میکنی از سر رژ لب روی ته سیگار. تن من...

پاسخ : کتک خوردن از یه بچه این واسه آبجیم و دختر خالم اتفاق افتاده آبجیم 6 سالش بوده... دختر خالم 8 سالش اینا تو راه خونه بودن... تو کوچه آبجیم پخش زمین میشه... و کلا خون ریزی و اینا :( بعد ناجور از دماغش خون میومده. :-s دختر خاله ی گرام که دیده اگه بیارتش خونه دعواش میکنن و اینا ;;)...

پاسخ : سوتی‌ها دیدین میریم مهمونی: روبوسی کردنی طرف میخاد 2تا بوسمون کنه ولی ما 3 تا بعد طرف جا خالی میده، حالت کله امون بلاتکلیف میمونه و آخرشم بوس سوم مابه مولکول های هوا منتقل میشه! یا بلعکس؟ هیچی دیگه! من هر سری، سر تعداد بوس های روبوسی مشکل دارم و سوتی میدم! یکی قرار داد کنه تعدادو لدفن...

پاسخ : سوتی‌ها من یه آبجی دارم خیلی باحاله سر ناهار زبونشو گاز گرفته بود بعد از ناهار دیدیم که خیلی وقته از آشپزخونه بیرون نمیاد بعد رفتم دیدم کله اش تو یخچاله و داره دست و پا میزنه خلاصه هی بهش می گفتم : دیوونه بیا بیرون دیگه ؛2ساعته اون تویی بازم واکنشی نشون نمیداد بعد یهو دیدم زبونشو...