پاسخ : پسر ! باورش شد ((:
کلاس چهارم که بودم( خیلی شر بودم!) امتحان داشتیم بعد حوصله امتحان نداشتیم گفتیم بیایم معلممونو سرکار بزاریم.بعد یکی از بچه ها مامانش تو تزریقات کار میکرد و اینم همیشه باند و امثالهم تو کیفش بود بعد اومد خیلی قشنگ و واقعی دستمو باندپیچی کرد بعدم با ماژیک سیاه و قرمز یکم...