نتایج جستجو

سلام. خوبی؟

گفت یادم نمونده که نتونستم لاگین کنم : ))

تو اگه بتونی منو به این کار راضی کنی، من دیگه هیچ وقت توی زندگیم در مورد چیزی موضع گیری نمیکنم :))

لحظه ایه :-" درست میشی :))

کامان. بیا بی خیالش شیم جان سینا : ))

برو خدا رو شکر کن که همچین فشاری روت نیست :)) اگرچه به زودی بهت وارد میشه این فشار و من چقدر دلم میسوزه برات از همین حالا :))

فارغ از جهانمون ؟ :-"

:))

باید جای من باشی و 3 تا استاد گیر هفته ای یه بار خرت رو بگیرن که در مورد فلان مساله چیکار کردی و مشتق و انتگرال ها رو تونستی حساب کنی یا نه و هر هفته گند بزنن به اعصابت تا با خوندن اون پست، جامه هاتو چاک چاک کنی :))

2. تو کسی نیستی که فقط ارزش های متفاوتی داره. من اعتقاد راسخ دارم که تو بیماری. و این بیماریت میتونه مسری هم باشه. + به هر حال نان آف مای بیزنس. مرسی که گزینه نادیده گرفتن رو یادآوری کردی. بازم بگم که هیج راهی برای اینکه اثبات کنم در مورد این موضوع من بیشتر از تو میفهمم ندارم. فقط شاید دلت بخواد...

1. من فوتبالی نیستم البته. و البته فرق هست بین فوتبال و موضوعی که تو باهاش خودت و بقیه رو زخمی کردی. ببین واقعن هیچ معیاری نیست که اثبات کنه من بیشتر از تو میفهمم.اینو قبول دارم با تمام وجود. با این حال هنوز اونقدر ابله نشدم که بتونم به خودم بقبولونم اینم یه جور عقیده س و به آدمایی مثل تو نباید...

راست میگی. من این گزینه نادیده گرفتن رو یادم رفته بود کلن :)) نمیدونم چی بگم؛ حق با توئه. ولی خودمونیم، بیخیال شو. یه خرده به ارزش هات فکر کن. دنیا هنوز اینقدر خالی از مفهوم نشده که خاندان پهلوی و جوراب دستباف و کیسه حمام ارزش بشن. اگرچه تو احتمالن به اینا میگی هنرهای سنتی ایرانی. ولی اینا نه به...

من توی حرف زدنم یه خرده بی پروام :))) ببخش خلاصه ولی همینه دیگه :))

2. بعد که اعتماد طرف جلب شد، اون آمادگی داره که هر مزخرفی رو مثل آیه قرآن بپذیره. آخ که چقدر بدم میاد از روانشناسای بازاری : )))

1. دقیقن همینه که میگی یگانه. خیلی وقتا همکارای خودتم البته از این خطای ذهنی افراد استفاده میکنن البته. برای اینکه اعتماد طرف مقابل رو جلب کنن، بعد از شنیدن حرفای طرف، یه چند دقیقه در مورد ویژگی های شخصیتی مراجعشون حرف میزنن. اکثرن حرفایی که خودشون زدن رو به خودشون برمیگردونن (اما به یه کلمات...

آره... بالاخره بعد از خوندن دو سه تا کتاب در مورد تصمیم گیری و برنامه ریزی و اینا دارم به یک شهودی میرسم کم کم. یکیش همین استراتژیه که یه بخش کوچیک از وقت و انرژی و سرمایه مون رو روی چند تا کار پر ریسک (از نظر احتمال موفقیت نه از نظر عواقب احتمالی) سرمایه گذاری کنیم. این حکمت یک جورهایی از نسیم...

قربون تو حمید ;)

خیلی خوبی تو فاطمه :)))))