آرزوها جلوی چشمهایم رژه میرفتند. تا آن موقع اصلاً فکر نکرده بودم این همه آرزو دارم.
اولین برگه را باز کردم و بزرگ با خودکار سبز نوشتم: «دفتر آرزوها و خواستههای من!» دور نوشته، گلهای صابونی قرمز و صورتی چسباندم. عالی شد. رفتم صفحهی بعد، بزرگ نوشتم: «دوست دارم در آینده پزشک بشوم.»
صفحهی...