پاسخ : اعترافگاه !
اعـتـراف مـی کـنـم یـکی از دوستای بابام بود......این یه دخـدر داشـتــــ کـه از مـن خـوشـش مـی اومـد البته منم ازش بدم نمیومد :-" , یـه بـار چـنـد سـال پـیـش اومـدن خـونـه ی مـا , گـلاب بـه روتـون مـن رفـتـم دسـشـویـی ( حـیـاطـه)بـعـد از یـه دیـقـه صـدای دخـدره شـنـیـدم...