نتایج جستجو

پاسخ : بیایید دیوانه و رو مخ باشیم ! وقتی یکی از دوستات داره میگه که عشقش رفته با یکی دیگه بگی : هاااااااا؟! کدوم خری اونو نگا می کنههههه؟ باو آخرش بیخ ریش خودته بوخودا نگران نشو :))))) × ینی یَک حااالی میده به جان عزیزم :)))

پاسخ : ضرب المثل ها ، آپدیت میشوند ! روی گدا سیاهه ولی کیسه ش پره! ~> روي bitch جماعت سياهه ولي لایک عکساش پره ! سال به سال دریغ از پارسال. ~> سال به سال گـ ه تر از پارسال. × باعرض‌مذرت. با این بگید: هرچه بگندد نمکش می زنند...

پاسخ : اینم نشدیم که ....! مدیر مدرسمونم نشدیم با مستخدم مدرسه به بهانه ی نگاه کردن دوربینا تو اتاق مدیریت خلوت کنیم چای بیسکوییت بخوریم درم ببندیم. و صد البته مستخدم مدرسه مونم نشدیم همه معاونا عاشقمون باشن :))

پاسخ : فلسفه ی وجودی ... فلسفه ی وجودی آهنگای وبلاگ اینه که آبرو و حیثت آدمو پیش خانواده که به باد میدن هیچی، گوشِ آدمم که کر می کنن هیچی، ضربان قلبت رو هم به 150 برسونن. قشنگ همه ی عضلات قلبت به لرزه در میاد. + سواله من اینه که لینکین پارک عایا؟ :/

پاسخ : گذاشتن اسم روی دیگران دوستی داریم با موهایی به شدت فرفری که به صورتِ فوق العاده جدی ای ببعی صداش می زنیم :-" شبیهم هستن آخه :-ج {دوستان عزیز موفرفری به خودتون نگیرید، ایشون از هر زاویه ای بشون بنگری گوسفندن :))} دوست دیگری داریم که نمیگم چرا، اما زیتونِ سیاه بشون میگیم :))

پاسخ : گذاشتن اسم روی دیگران بدین وسیله معاونِ سالِ دوم دبیرستان فرزانگان 1 مشهد رو معرفی میکنم خدمتتون: سرکار خانم دُنبه :-"

پاسخ : اعترافگاه ! آقا رک و پوس کنده بگم. من تا مدت زیادی هرشب دعا می کردم خدا بم بچه بده. زیرا مادر گرام فرموده بودند که ملت دعا می کنن که خدا بشون بچه میده :-" بعد سر همین قضیه حس میکردم که خدا صدای منو نمیشنوه و داشتم به راه کفر وشرک کشیده می شدم :-""" بعله.

پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟ اوونقدر بروز نمیدیم که بشه عقده، بشه دُمل، مثه خنجر کشیده شه رو همه ی تعلقاتِ معنویمونو نابودمون کنه!

پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون کنار رود پیدرا نشستم و گریستم - پائولو کوئیلیو کشیش: «کاملا در اشتباهی. کسی که به جست و جوی خدا می رود، دارد وقتش را تلف می کند. می تواند راه های بسیاری را طی کند، به آیین ها و فرقه های زیادی پناه ببر، اما اینگونه او را هرگز نخواهد یافت...

پاسخ : دلنوشته‌های رمضان خدایا؛ من که هیچ وقت لایق محبت تو نبودم و سیرآبم کردی... من که لحظه ای، دمی اونطور که رضای تو و حقِ تو بوده زندگی نکردم. من که حقِ بندگیمو، حق تمام نعمت هایی که به واسطه ی رحمتت بی دریغ بهم عطا کردی و ادا نکردم. اما خدایا، به جلالت قسم، دلم برای این ماه تنگ میشه...

پاسخ : سوتی‌ها دوستمون می فرماد { با شور و هیجان و وای خدایا من چه دافم } : زهرا امروز یه کاری کردم با فرمون ماشین همه ی خیابون دَنگُش به اَهَن مونده بودن <: من : |:

پاسخ : ترس دوران بچگی...! بنده عملا دو نقش در خانواده دارم. یکی اینکه وقتی پسر عموم گریه می کنه و ملت به طور داغونی بش میگن که حاج خانوم ِ قربت میاد می برت (کی هس:)))) صدای عو عو هو هو ننه جان میام می خورمت در میارم علارقمِ میلِ باطنیم :-سوء استفاده از استعداد های نسلِ جوان و پرشور یکی اینکه...

پاسخ : فلسفه ی وجودی ... فلسفه ی وجودیِ حرف بزن اینه، که آدم بش معتاد شه، از کل سایت بیشتر صفحه داشته باشه، بعد بعضیا کلا فقط اونجا پست بدن، بعد ناگهان مدیرش اقدامات امنیتی شدیدی روش اعمال کنه، بعد هیچکی گوش نده، بعد مدیرش بی اعصاب شه، تاپیک و قفل کنه، بعدهمه به چیز خوردن بیوفتن، به...

پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون ورونیکا : قول بده که وقتی من مردم. به نقاشی برگردی و ، اون تصوراتی که از بهشت داری و به تصویر بکشی ... قول بده . ادوارد : باشه... با تو شروع می کنم ... ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد - پائولو کوئیلیو

پاسخ : دوچرخه سواري دخترا الآن منم مخالف محدودیت هایی این چنین برای خانوما هستم . اما دیشب یه صحنه ای دیدم که ... خانوم شما با اون عظمت و جلال (!) ، مانتوی قرمز و اینا، مجبوری؟ :-" ورزش های دیگه ایم هست که بازده شون برای لاغری بهتره ها :-"""" :)) اصن من رومو کردم اونور کلا ! :|

پاسخ : دلنوشته‌های رمضان بنده ی خوبی نیستم خدایا. لحظه ای آنچنان که سزاوار هستی تورا نستوده ام. ثانیه ای آنچنان که باید تورا شکر نکرده ام. *چه بسیار بلاها که به واسطه ی رحمتت مرا از آنان رهایی بخشیدی و به جنگ باتو برخواستم···* و چه بسیار برکات که به واسطه ی بزرگیت به من بخشیدی و ندیدم، نفهمیدم...

پاسخ : ديالوگ های ماندگار کلاه قرمزی آقای برق کار : خوب اگه سیم لخت باشه چی میشه؟ کلاه قرمزی : خوب سیم خجالت می کشه !

پاسخ : بابا زنه دیگه... خاطره ای دارم ازین موضوع ، که عمق حساسیت و انزجار خودم رو به این نوع نگرش بیان کنم :د یه روز توی کوچه ی خیلی شلوغ داشتم را می رفتم، ترافیک بود و شلوغ. بعد یه خانوم راننده ایم خیلی نرمال داشت رانندگی می کرد و با جریان ماشینا پیش میرفت. بعد آقایی که ماشین پشتی بود هی بوق...

پاسخ : قسمـت‌های جالـب از کتـاب‌های موردعلاقـه‌تون [ کنار رود پیدرا نشستم و گریستم - پائولو کوئیلیو ] در قصه های کودکان شاهدخت ها قورباغه هارا می بوسند و قورباغه ها تبدیل به شاهزاده می شوند . این روزها شاهدخت ها شاهزاده هارا می بوسند و شاهزاده ها قورباغه می شوند !

پاسخ : How I Met Your Mother آقا ، مهم قیافه نیس که ، مهم تفاهمه :-" + خیلی صورت معمولی و مهربونی داره . + منظور کارگردانم از انتخاب این همون مهم تفاهمه بوده :-" + بابا تو اینترنت پرشده همه جا از این :-" فک کردم همه می دونن :)) ببخشید به هرحال