پاسخ : سوتیها
رفتیم آزمایشگاه که خون بدم ، بعد مامانم ـم یه بطری شیر کاکائو خریده که من بعدش بخورم که غش نکنم به قولِ خودش ! :-"
رفتیم تو ، من نشستم رو صندلی ، بعد می بینم پرستاره زل زده به دستِ مامانم . بعد من برگشتم سمتش به حالتِ این که " چیـــزی شـــده!؟ :-? " بعد یهو زده زیرِ خنده ! من ُ...