نتایج جستجو

  1. سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان ابمیوه هامون شادلی بود من دوس داشتم اما به مرگ خانوم مهربونه تقلب نکردیم اینو انصافا میگم اگه تقلب میکردیم به خاطر 2 صدم ثانیه اختلاف بچه های خودمونو دوم نمیکردیم ما تو سه ساعت 65 امتیاز گرفتیم تازه داورا رسما 6 امتیاز بهمون ندادن سوالی که کامل درست حلش کرده بودیم ازمون...
  2. تقلب

    پاسخ : تقلب تقلب که خیلی تا دلت بخاد ولی ی بار ناجور بود: امتحان ترم دوم دینی سال اول راهنماییم بود ی سوال خیلی مهمو من حفظ نمی شدم نوشتمش رو ی کاغذ آ4 که تو مدرسه حسابی بخونمش اما صحبت با بچه ها نذاشت امتحان شروع شد و من هم برگه رو با خودم بردم اما موقعی که داشتم نگاش میکردم معلم ریاضیم دیدش و...
  3. سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان جناب تموم شد چهار شنبه پنج شنبه جمعه ی هفته ی پیش بود ایشالا سری بعد سال بعد
  4. جیم زدن

    پاسخ : جیم زدن مدرسه بدون جیم شدن مزه نداره دوبار چنان کلاس جغرافیمونو پیچوندیم که کادر دفتری و معلممون هم کف کرده بود زنگ اخر بود ما هم حوصله جغرافی رو نداشتیم رفتیم سوار سرویسامون شدیم رفتیم خونه حالا تمام کادر دفتری و غیر دفتری اومده بودن داد میزدن دوم ریاضی کجاست ولی کسی خبر نداشت تو خونه...
  5. سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان من میخاستم از تمام دوستانی که شرکت کردن و زحمت کشیدن از جمله دست های جلو پرده و پشت پرده(مث خودم)تشکر کنم هی میگن پریماه کاری نکرده فقط نخود بوده و همه جا خودشو انداخت وسط اما خر حمالیاش مال من بود تمام اون لوح تقدیرا رو من کاور کردم به تنهایی!!!!!!!!!البته من وظیفه ی...
  6. قتل

    پاسخ : قتل بچه بودم ی مدت با داداشم تیریپ خشانت بر داشته بودیم مورچه ازاری میکردیم شبا که وقت کار و بار کشی مورچه ها بود شمع روشن میکردیم پارافین داغ میریختیم رو مورچه ها ی بوی مورچه سوخته ای هوا میشد که همسایه ها اومدن به شکایت که شما شبا اسب داغ میکنین که اینجوری بو میاد بابامون مارو دعوا کرد...
  7. سرکار گذاری!

    پاسخ : سرکار گذاری ! وقتی یکی از دوستام موبایل گرفته بود اومد منو سر کار بذاره که مثلا پسره و مزاحمم بشه اما منم پیچوندمش که اقا منم خودم پسرم خدا روزیتو جای دیگه بده اگه ی اختر خوب پیدا کردی مارو هم خبر کن بعد دو ساعت گفت خر خودتی منم گفتم من که بهت نگفتم خر خلاصه چنان پیچوندمش که گفت پریماه...
  8. فکر میکنی چقد جرئت داری؟

    پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟ قبلا که چهار تا مدرسمون کنار هم بود(راهنمایی دختر و پسر و دبیرستان دختر و پسر هر 4 تا دیوار به دیوار بودن)من راهنمایی بودم با دوستم رفتیم تو دبیرستان دخترا از دیوار رفتیم بالا تا دبیرستان پسرا رو نشونش بدم اخه مدرسه دبیرستان پسرا قرار بود مال ما باشه اما ما...
  9. خوردن سر کلاس

    پاسخ : خوردن سر کلاس اخ دقت کردین ی بادوم تلخ سر کلاس هزار برابر ی مک دونالد حال میده ما که کارمون همینه زنگ تفریح ها همش میخندیم سر کلاس یادمون میاد گشنمونه سر کلاس ساندویچ تقسیم میکنیم بستنی میخوریم ملچ مولوچ لواشک لیس میزنیم در واقع همچیمونو سر کلاس میخوریم تازه سر کلاس یادمون میاد...
  10. تیزهوشان قبول شدم!

    پاسخ : وقتی فهمیدی تیز هوشان قبول شدی خب راستش من بچه ها بهم خبر دادن خب کار خاصی نکردم چون اگه من قبول نمیشدم کی میخاس قبول شه این مال راهنمایی بود اما دبیرستان:سال ما تنها سالی بود که امتحان تیزهوشان برداشته شد و اما عملا کیف دنیا رو کردیم ی امتحان کشوری دادیم با خیال راحت اومدیم دبیرستان...
  11. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها ی بار سر کلاس دیر تر رفتم در زدم معلمم گفت بیا تو گفتم خواهش میکنم
  12. سمپادی های کرمان

    پاسخ : سمپادی های کرمان حرصم میگیره از ادمایی که فقط غر میزنن!!!!!!!خیلیم مسابقه ی خوبی بود من لذت بردم بقیه رو نمیدونم!!!!!!!! مسابقه ریاضی فردا صبح ساعت هشته لطفا شرکت کنندگان دیر نیاین تا مجبور نباشیم یک ساعت(!!!!!!!!)منتظر بمونیم تا تشریف بیارین
Back
بالا