نتایج جستجو

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ( نوشته های امین ) زیبایی شطرنج، به کیش و ماتش نیست، به آن چند حرکت بیکس وارانه ی شاه هم نیست که آنقدر تلاش میکند تا در برابر حریف زانو نزند! به آن دو سربازیست که در مقابل هم که قرار میگیرند، تکان بخور نیستند، خیره به هم، شاید عاشق شده اند، شاید باز نگاه اول کار...

پاسخ : تاثیرات قلم‌چی تو سال سومتنها توصیه اکید کانون روی خریدن کتاب های دوسالانست توصیه بدی نیست، البته نه اینکه دوسالانه کتاب قوی ایه اما بهترین سبک کتاب های کمک درسی برای سال سومه تو همین سبکم کتابای زیادی تو بازار نیست که ممبناشون سؤالات نهایی و تشریحی قوی باشه، من که خودم فقط الگو، پرسمان...

پاسخ : تیزهوشان قبول شدم ! با اون آزمون عجیب غریب! ( که حالا تازه دارم میفهمم به اونا میگن سؤال نه این خزهولاتی که به جدیدن به خوردمون میدم ) وقتی پا شدم از سر جلسه امیدی نداشتم اصلن، چون واقعن همش واسم عجیب غریب بود ( وبا در پرندگان و ... ) مرحله اول یکی از دوستام تو کانون بهم گفت که البته...

پاسخ : تاثیرات قلم‌چی من از کلاس پنجم در آزمون های برنامه ای کانون شرکت می کنم!! B-) من خودم زیاد اهل برنامه ریزی و این چیزا نیستم، یعنی تو این چند سال واقعن نتونستم حتی یه دفتر برنامه ریزی رو هم کامل کنم، اما استثنائن با شدت بسیار فراوان توصیه می کنم سال سوم هم کانونو برید و هم برنامه هاشو...

پاسخ : سوم ریاضی های ِ قلم چی خوب دوستان همونطور که همه در جریان هستین فردا آزمون جامع کانونه! تو رو خدا دیگه همه چیو همه جا ننویسین، حوصلم سر رفت هر جا میرم میبینم همون سؤالو همون فرد دوباره یی جا دیگه هم نوشته! خوب حالا در هر صورت اگه تونستین فردا با بررسی آزمون اینجا، دوباره بیوفته تو مسیر...

پاسخ : گامِ اول - گزینه ۲ یکمم از خودتون نظر بدین؛ همش شد بچه های بالا، بچه های پایین، سال قبلیا ، سال بعدیا و ... البته خیلی مهمن ها اما فک کنم بد نباشه یکمم خودمون کلامونو قاضی کنیم به نظرم محتوای آزمون گزینه ی 2 تو تابستون یکم عجیب غریبه؟! شما نگاه کنید برنامه کانونو، تو هر آزمون از هر کتاب...

پاسخ : مناظره می خواهم جعبه مداد رنگی هایم را بردارم و باز شروع کنم به کشیدن آینده ای زیبا ... به سراغ جعبه مداد رنگی ام میروم ... پای کمد، پر تکه های شکسته لیوان بلوری است که ظهر از دستم افتاد ... دوباره یاد قلبم می افتم، آن هم از همین جنس بود و همینطور راحت شکست ... مدادرنگی هایم ...! چقدر...

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ( نوشته های امین ) قلمم هم دیگر ساز مخالف می نوازند، برگه ها را بهانه می کند برای ننشوتنش اما من که می دانم، نیازی به بهانه نیست، باز این صندلی من است که باید زیر آوار سقف له شود، من اضافه ام شاید اینطور دیگر قلم دور از چشم من هم که شده دوباره سراغ کاغذ برود قلم...

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ( نوشته های امین ) خیلی ممنون از نظر و راهنماییتون، ویرایش شد

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ( نوشته های امین ) ممنون، نظر لطفتونه ... کاش میشد قصه ی دلدادگی هم طنز بود، خنده بود و بی وفایی هرز بود. کاش جای گریه روی گونه ها، خنده های بی شکیبت نقش بود، داستان با تو بودن می نوشتم، دوری و تنهایی و افسردگی هم زیر پاها فرش بود. کاش جنس قلب ما الماس بود، کاش...

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ( نوشته های امین ) به دل نگرفتم سكوتت را در پاسخ عاشقانه هايي كه نثارت كردم. به دل نگرفتم پوز خندي را كه تمام دوست داشتن هايم را به سخره گرفت. به دل نگرفتم پاره كردن نامه اي را كه با همان خودكار يادگاريت نوشته بودم. به دل نگرفتم و باز هم به --- اما صبر كن، پس ردپاي...

پاسخ : مناظره كاش كودك ميدانست، اینجا، در شهر دل، جرم شكستن شيشه را پاي شیشه مينويسند، شاید دلش به رحم می آمد... سرم را بار ديگر روي دستان خسته ام ميگذارم، شايد اينبار حداقل خوابت را ببينم، ميدانم كه ديگر بايد به اينكار عادت كنم، اما حق دارم اگر نتوانم با اين چيزها خو بگيرم. مني كه ثانيه هايم...

پاسخ : شخصی نوشته ها به دل نگرفتم سكوتت را در پاسخ عاشقانه هايي كه نثارت كردم. به دل نگرفتم پوز خندي را كه تمام دوست داشتن هايم را به سخره گرفت. به دل نگرفتم پاره كردن نامه اي را كه با همان خودكار يادگاريت نوشته بودم. به دل نگرفتم و باز هم به --- اما صبر كن، پس ردپاي كدام ثانيه هاست كه روي قلبم...

پاسخ : مناظره میدونم پر رویی با اون بد قولی که کردم اصن دیگه پامم تو این بخش بذارم، اما خوب دیگه حوصلم سر رفت، تو کله سمپادیا همین گروش فقط بم میچسبه؛ به هر حال نظرم: برای اینکه یه نوشته بتونه گسترش پسدا کنه لازمه که مسیرهایی برای گسترشش مشخص باشه، نوشته های ادبی معمولن کوتاهن و در اصل...

پاسخ : ریاضی یا تجربی این پست چون به گفته ی ایشون : من اصلا نمیخوام بگم که کدوم رشته بهتره یا ارزشش بیشتره،و اتفاقاً خواستم اینجوری جلوی این کاررو بگیرم چون ممکن بود بعضی افراد برداشت بدی بکنن و دچار گمراهی و تردید بشن! پاک شد

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... در سفرم ... سفری از ازل تا به ابد ... مقصدم نامعلوم ... جاده را هم نمی دانم ... هر از چند گاهی آتشی بر سر راه می افتد ... یا که باران، سکوت از تن این جاده سنگین، همش میگیرد ... تک و تنها در میان غوغای این جاده خلوت ... من اینجا چه میکنم ... آمده ام برای آتش دیدن؟...

پاسخ : پاسخ : شخصی نوشته ها سخت است میان فریادها، سکوت کنی میان عقده ها، خنده ... میان دلخوشی ،گریه عجب دنیای بی فکریست همیشه بشکند قلبی، همش غوغا و بی رحمی!! خستم!! خسته از این هق و هق و ناله از این طوفان بی پایان، از این رؤیای اندر مه به پایان می رسد کی این، تماشاخانه ی کابوس؟ ببخشید...

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... سخت است میان فریادها، سکوت کنی میان عقده ها، خنده ... میان دلخوشی ،گریه عجب دنیای بی فکریست همیشه بشکند قلبی، همش غوغا و بی رحمی!! خستم!! خسته از این هق و هق و ناله از این طوفان بی پایان، از این رؤیای اندر مه به پایان می رسد کی این، تماشاخانه ی کابوس؟ ببخشید...

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... بازم ممنون، لطف دارین، بعد حالا اینکه همه نوشته هام یک حس رو دنبال می کنن، خوبه یا یکنواختشون کرده؟

پاسخ : وقتی دلم ابری شود ... ممنون، بله دیگه، تاپیک دست نوشته هامه