پاسخ : سوتیها
با دوستم رفته بودم بیروون :x
بعد یه دفه ایی دویید یه طرف دیگه ;;)
همون موقع یه کارگر افغانی که لباسش شبی پلیسا بود با موتور رفت ;D
حالا دوستم دوباره اومده میگه شانس آوردیما :)) اگه نرفته بودم اونور میگرفتمون الان باید تو پاسگاه با هم حرف میزدیم :-\ 8-}
منم دیگه بش نگفتم چه خبر...