نتایج جستجو

  1. N!00sha

    غیرت و تعصب

    پاسخ : غیرت و تعصب می دونم خیلیا از غیرتی بودن برادرا یا شوهراشون یا.... بیزارن ولی از نظر من غیرتی بودن مرد به اندازش یا یکم فراتر نشان دهنده توجهش به نامو سش یا ارزشمند بودن ناموسش پیش خودشه میشه گفت از نظرم این خود خواهی وعلاقس که باعث میشه مرد نخواد زیبایی های ناموسش رو کسی جز خودش ببینه
  2. N!00sha

    ازدواج مدرن یا سنتی؟

    پاسخ : ازدواج مدرن یا سنتی؟ به نظرم دوستی سر جاش دوستی برای ازدواجم سر جاش اگه زمان ازدواج برسه با پیشنهاد اشنایی بیشتر و با اطلاع والدین یه زمانایی رو با هم بگذرونن ولی در طی این زمان برای خودشون خط قرمز هایی قرار بدنو اگه می خوان به صورت سنتی پیش برن بهتره قبل از دادن جواب پیشنهاد بدن دو سه...
  3. N!00sha

    دزدي

    پاسخ : دزدي نمی گم دزدی خوبه ولی شاید توهم دزد بشی زمانی که خانوادت رو گرسنه ببینی زمانی که کاری نداشته باشی یا درامدت کفایت نکنه وقتی خودت رو شرمنده خانوادت میبینی مخصوصا حالا که وعض کشور خراب خرابه وقتی که 4ماه خانوادت رنگ گوشت و ندیدن
  4. N!00sha

    خوشبختی یعنی چی؟

    پاسخ : خوشبختی یعنی چی؟ خوش بختی زمانی با تو هست کهتو هر شرایطی که باشی خودت رو خوش بخت بدونی بدونی اگه هر مشکلی داری دیگران ممکنه بد ترشو داشته باشن و هر چی که داری بی نظیره و تو در اوج خوشی هستی با وجود همه ی درد ها(اخه کیه که درد نداشته باشه تو این دنیا)
  5. N!00sha

    بیشتر بودن سن مرد در ازدواج

    پاسخ : بیشتر بودن سن مرد در ازدواج از نظر من و مامانم و مامان بزرگم مرد بایدبالای 10پایین 12سن اختلاف داشته باشدچون با هر بار حامله شدن 5سال به عمر زن زیاد میشه و زن از ریخت میوفته سر پیری مامانمو بابام 10 مامان بزرگم و بابا بزگم16سال اختلاف دارن هر دو نفرشونم می گن ببین ما چه قدر ترگل ورگلیم...
  6. N!00sha

    بابا زنه دیگه...

    پاسخ : بابا زنه دیگه... به نظرم زنا یه ضعفایی دارن که تو اقتدارشوندمشکل ایجاد می کنه یکی از این ضعفاشون احساساتی بودنشون زنا اغلبا از رو احساس تصمیم می گیرن یکی دیگش حس مادرونشونه که خیلی قوی اگه بگن که یا بچت یا کشورت سریع بچشونو انتخاب می کنن وخداوند روح مردا رو خیلی سخت تر از زنا افریده
  7. N!00sha

    شعرای بچگیمون

    پاسخ : شعرای بچگیمون یه بار که رفته بودم خونه ی خاله مامانم مجبورمون کرد که شب اون جا بخوابیم اون موقع من 5سالم بود صبح که بیدار شدم خاله و مامانم جلوم بودن منم شروع کردم به شیرین زبونی بعدم گفتم می خواید براتون شعر بخونم مامانمم روبه خالش گفت اره خاله/ نیوشا این قد شعر بلد (اخه واقعابلد بودم)...
  8. N!00sha

    چه چیزی مانع درس خواندن میشود؟

    پاسخ : چه چیزی مانع درس خواندن میشود؟ من احساس می کنم که واقعا علاقم به درس رو از دست دادم درجه ی شیطنتام بالا رفته فقط یه نکته مثبت وجود داره این جا که من اینو کهه علاقه ندارم پیش خودم اعطراف کردم نمیشه گفت علاقه ندارم باید بگم اون حس قبل رو که با شوق می شستم پای کتابام رو ندارم و الان خیلی...
  9. N!00sha

    افتادن اولین دندان!

    پاسخ : افتادن اولین دندان ! اولین بار که دندونم لق شد :) مامانم و مامان جونم خونه بودن منم خوش حال چون خیلی لق شده بود رفتم وسط پذیرایی اینو اعلام کردم یهو دیدم که مامانم با یه نخ عین این فرشته های مرگ بالا سررم واستاده >)منم با تعجب بهش زل زدم :o اونم گفت برای این که خیلی لقه با نخ می تونه...
  10. N!00sha

    فرصت دوباره

    پاسخ : فرصت دوباره من نمی یومدم ولی در عوض راهنمایی به دبیرستا ن و می یومدم البته این فقط مربوط به خودمه چون بقیه مثل من تو راهنمایی ضعیف نشدن =(( =((
  11. N!00sha

    معلم زن - معلم مرد

    پاسخ : معلم زن - معلم مرد به نظرم شما از یکی از فرزانگانی ها تیر خوردین اون تیرم به همه نسبت دادین :)
  12. N!00sha

    کتک خوردن از یه بچه

    پاسخ : کتک خوردن از یه بچه من تا 3 سلگی خواهرم این جوری از خواب پا می شدم (:| توی خواب نازم سیر مکردم که >:D<یه دفعه یه چیز مثل سیخ فرو میره به چشم چشامو وا می کردم انگشت خواهرمو می دیدم که داره میره توچشم X-( X-( یا تو خواب نازم سیر می کردم که میدیدم موهام دازه از سر بد بختم جدا می شه ~X(...
  13. N!00sha

    بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

    پاسخ : خواب من همین دیشب خواب دیدم داییم شده استاد دانشگاه منم شدم شاگردش یک حالی کردم تو خواب خدا میدونه :)) :)) :)) :))
  14. N!00sha

    تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

    پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟ من کلهم زیاد نمی تونم با پسرا راحت باشم اخه اصلا تو فامیلامون پسرم نیست تا طرز برخورد باهاشونو بدونم به خاطر همین وقتی میان سمتم از زور اضطراب کاذب صداشونو درست نمی شنوم یه روز از کلاس نقاشی می رفتم خونه تابلومم که استادم قاب کرده بود دستم بود یه پسره اومد سمتم اول گفت...
  15. N!00sha

    راهنمايی: بدترين دوران زندگی؟

    پاسخ : راهنمايي : بدترين دوران زندگي بد ترین دوران زندگیم سال اول دوم سوم راهنماییم بود :-< چون از اونموقع درسام خراب شد :)) و از یک خر خون مبدل شدم به یه انسان درس خون
  16. N!00sha

    آرزوی دوران بچگی!

    پاسخ : آرزوی دوران بچگی! من وقتی بچه بودم مامانم تا میرفت اشپز خونه می رفتم می شستم روی میز اشپز خونه بعدم هی اه می کشیدم و به مامانم می گفتم یعنی میشه منم بنویسم یعنی میشه منم مثل شما بخونم بعد مامانم می گفت چرا نمی شه و..بعد دوباره می گفتم اگه سخت بود چی ؟ اگه تبل کلاس شدم چی ؟ الان که یاد...
  17. N!00sha

    بدشانسی هاتون

    پاسخ : بدشانسی هاتون بد شانسیی از این بیشتر که تو از موتور سواری میترسی ولی به زور سوارت می کنن بعدم از بد شانسی من موتور چپه میشه میفته منم پرت میشم 8-| 8-| شاید اگه ایین اتفاق نمی یفتاد موتور سواری رو تجربه می کردم ولی دیگه تا عمر دارم سوارش نمی شم [-( [-( [-(
  18. N!00sha

    اولین آشپزی

    پاسخ : اولین آشپزی اولین بار که اشپزی کردم (تخم مرغ)بابام نبود در عوض بابا جونم (پدر بزرگم) بود منم که اولین اشپزیم بود از ذوق زیاد 3 تا زدم یکی برای خودم یکی برای بابا جون یکیم برای مامانم تا تخم مرغ و گذاشتم جلوی بابا جونم گفت نمی خورم چون تو می خوای منو بکشی منم حرص حوردم X-( X-( X-(حسابی...
  19. N!00sha

    تقلب

    پاسخ : تقلب من سال اول راهنمایی تقلب بلد نبودم دوستام می گفتن چشاتو چپ کن می بینی منم می کردم ولی فقط لبه ی عینکم و می دیدم سال دوم وسوم هم اصلا سراغ تقلب نرفتم :-ss :-ssولی >) سال اول دیرستان ترکوندم برگه رد وبدل می کردم با پشتیم با موبیل سوالای ندونسته رو اس می کردم اون صفحه های کتاب و که...
  20. N!00sha

    گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی حولو حاش 3 سالم بود که مامانم گفت برای ناهار می ریم (روز خاصی بود و غذای زیادیی پخته بود)حیاط ولی بعد سفره رو تو خونه چید حودشم رفت اشپز خونه (از اشپز خونه به منو سفره دید نداشت) منم از فرصت استفاده کردم و از یه گوشه سفره گرفتم و کشیدم تا ببرم حیاط کشیدنم همانا رخته...
Back
بالا