نتایج جستجو

پاسخ : سمپادی های مشهد دوستان همایش نجوم هاشمی نژاد یک خوبه؟؟؟؟ :-/ ;;) کسی شرکت میکنه اصلا؟؟!! :-" نیایم اونجا خودمون تنها باشیم! :-"

پاسخ : اولین همایش شیمی پژوهان جوان یک سوال! ;;) به جز ما بازم از راهنمایی کسی اونجا بود؟؟ :-? یا ما کوچیکترین افراد بودیم! ;))

پاسخ : اولین همایش شیمی پژوهان جوان چهارشنبه که پذیرش بوده اینا! ;)) 5شنبه: شروع برنامه ها 8-^ ارائه مقاله های دانش اموزی :-" نمازو استراحت و ناهار 8-^ بازدید از پوسترها مخصوص خانم ها (البته اینجا پسراهم میومدن :-") کارگاه اموزشی دور اول :-?? (من نرفتم) کارگاه اموزشی دور دوم...

پاسخ : سوتی‌ها دبیرمون داشت جغرافی میپرسید. بخش افریقا و اسیا بود! ;)) بعد میخواست بگه خانم فلانی پاشو جواب بده! ;;) گفت خانم افریقا پاشو جواب بده =)) :)) ++++++++ میخواستم بگم اره بابا سرمون گرم شده بود! بعد با دستم بندٍ قاطی شد! گفتم اره بابا سرم بند شده بود! #-o بقیه: :)) =))

پاسخ : اولین همایش شیمی پژوهان جوان عالی بود عالی! 8-^ واقعا خسته نباشید 8-^ دست همتون درد نکنه! ;;) اقابرخوردای انتظامات هم خیلی عالی بود! :-" من خودم اگه به جای اونا بودم 100بار خودمونو از اونجا پرت میکردم بیرون! :-" اونا خیلی محترمانه میگفتن لطفا ساکت باشید :) واقعا متشکر! >:D<

پاسخ : سوتی‌ها میخواستم به دوستم بگم اتوبوسا دیگه بلیت قبول نمیکنن ;)) خیلی جدی گفتم:اره قطارا دیگه بلیتو باور نمیکنن ;)) دوستم: ها؟؟ :-/ من: هیچی هیچی :-" ++++++ دوستم برگشتٍ میپرسه حسین فهمیده زیر قطار کیا رفـت؟؟؟؟؟ :-? بچه با دهقان فداکار اشتبا گرفته بود! :-" +++++ چندوقت پیش...

پاسخ : سوتی‌ها اوایل که عضو شده بودم سمپادیا 8-^ هیچی از تاپیکو فعالیتو اینا نمیدونستم :-" 8-^ بعد یک روز یکی از دوستان بهم پ.خ داد چرا فعالیت نمیکنی؟؟ ^-^ منم که هیچی از این جور کارا نمیدونستم :-" بعد فکر کردم منظورش اینه که چرا پ.خ نمیدی! X_X بهش گفتم من اهل شروع کردنو این کارا نیستم...

پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی دخترخالم 2سالشه به کشتی میگه: گیشگی :)) به هواپیما میگه: آمینا :)) اومده بود خونمون بعد تازه یاد گرفته بود بگه قورباغه! بعد میگه: دَلا ببین گولبابه ;;) به زهرا هم میگه: دَلا ;))

پاسخ : مخفف سازی برای کلمات ! مهم منم سروش :)) :-" معدل مزخرف سینا :-" (سینا داریم تو سایت؟؟ :-/ ) موشیرا میشونه سوخت :-" (ناراحت نشو شوخی بود ;D :-" ) محمد, محسن,سبحان :-" :))

پاسخ : سوتی‌ها دبیرا سرکلاس بودن. من از دبیرمون اجازه گرفتم برم پایین.با خانم کوثری کار داشتم. ;D درحالیکه داشتم از پله ها میرفتم پایین ناظممون داد زد: کجا داری میری؟؟؟ منم هل شدم گفتم: خانم کوثری رو دوست دارم! X_X ناظم:چی؟؟؟ :o :-L بعد متوجه شدم چی گفتم ! X_X :-" گفتم: هیچی خانم هیچی...

پاسخ : مخفف سازی برای کلمات ! سوسکه موتور سوار :)) 8-^ صندل های منا سوراخه :-" :)) صدای ماشین سونوتا ;D سم میان سوپ :-s :-" سروش مال سبحان!!! :-"

پاسخ : سمپادی های مشهد این همایش نجوم هاشمی نژاد یک موضوعاتش چیه؟؟؟

پاسخ : سوتی‌ها اقا این امضا فاطمه هست که نوشته :چشم و هم چشمی و اینا :-" سنگ شین اگه نرین اینجا نظرتون رو بدین ;;) رو داشتم میخوندم !بعد حواسم نبود خوندم سگ شین اگه نرین اینجا نظر بدین ;)) بعد باخودم گفتم واقعا مردم خجالت نمیکشن !چه بانگایی :-" :-" :-" ;D +++++++++ برگشتم به دوستم...

پاسخ : مخفف سازی برای کلمات ! سبز,مشکی,صورتی ;)) سوسک میان سبزه ها 8-^ (حالا نه که سوسک خیلی قشنگه :-") سوسک میان سمپادیا :-" سازمان مطالعه سوخته ها!!! :)) =))

پاسخ : خاطره نویسی روزانه صبح از خواب بیدار شدم که اماده شم برم سوار سرویس بشم. (:| بابام بیدارشد گفت نمیخواد الان با سرویست بری! :) من:چرا بابا؟؟! (:| :-/ بابام: اخه هوا سرده! :) برو بخواب الان نمیخواد بری! :) منم از خدا خواسته گرفتم خوابیدم!! 8-^ :-" خوب بودا!! :-" ++++++ سرکلاس...

پاسخ : خوردن سر کلاس امروز منو نازی سرکلاس گشنه بودیم! و دبیر هم درحال درس دادن بود!! :-" ماهم شروع کردیم به خوردن از شکلات گرفته تا گز و غیره!! :-" دیگه خوراکیا تموم شدو اینا گفتیم چی بخوریم چی نخوریم!! :-" ;;) که ناگهان دست من به یک پلاستیک تو کیفم خورد X_X :-" که ای کاش نمیخورد...

پاسخ : مخفف سازی برای کلمات ! موافق موافق!! :-" پرستو عوض نمیشه کلمه؟؟!! :-"

پاسخ : سوتی‌ها منظورش این بود که از کازرون میخواستن بیان نیشابور!! :-" ;)) نازی باز قطار,من , تهران,خانم, سوتی؟؟!! :-"

پاسخ : اولین همایش شیمی پژوهان جوان دوستان ممنون! >:D< راستی برای مدیرامون دعوت نامه نمیفرستین؟؟؟!! :-? مدیر ما خیلی یک دنده و لجبازه!و میگه تا برام دعوت نامه نیاد نمیام! میفرستین براش؟؟!!یا باید قید مشهدو بزنیم؟؟ 8-| میفرستین دیگه؟؟ :-"

پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی پسرعموم یک سالو هفت,هشت ماهشه ;)) به چاقو میگه بابا!!! :o دیروز خونمون بودن.چاقوهارو دستش گرفته بود. هرچی بهش گفتم چاقو هارو بده نمیداد :-L مامانش گفت مصطفی جان باباهارو بده!! ;;) بچه رفت بهش داد!!! بعد زن عموم گفت این به چاقو میگه...