نتایج جستجو

پاسخ : مشکلات موبایلی سلام!من تو اتاق بودم داداشم 1000بار pattern تبلتم رو اشتباه زده :|الان میگه too many pattern attempts :| بعدش میگه باید با اکانت گوگلم و پسِش بازش کنم!هرچی هم پسم رو میزنمinvalid میزنه :| حتی رفتم پسِ گوگلم رو عوض کردم بازم نمیشه.. الان دقیقا چه نوع خاکی برای باز شدن تبلت...

پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران تخته هوشمند ^-^؟ پس چرا من ندیدم ;D؟ +بچه ها معلمای پیش بسی عالی ــَن!خیلی >:D< قندچی ;;) :x عباس پور 8-^ :x افخمـــــی >:D< جعفر زاده ;;) فتاحی 8-^ مصلاییِ برادر ;D :x صادقی :| [-(

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من سپاس ;;) راستش من خیلی حوادث روزنامه ها و اخبارُ دقیق و مشتاقانه دنبال میکنم 8-^ :دی برای همین موضوعات شعرام معمولا راجع به اتفاقات دور و برم ـه،سیاسی،اجتماعی و ...قبلا به موضوعش فکر کرده بودم ولی کاملا درست گفتی سرودنش زیاد زمان نبرد! امیدوارم بتونم خیلی از...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من اول ممنون که خوندی و سپاس از این نکته بینی ظریف ;;) خب !لازم ــه بگم ،این جا پرستویی که از ابتدا خسته بوده منظور نیست اصن!در اصل این پرستو رُ به عنوان یه نماد گرفتم از خوشبختی،زیبایی،امیدهای اون دختر که حالا به خاطر این اتفاق، پرستو ( آرزو و امید و شادی )...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من برای همه ی قربانی های اسید پاشی... 8-|به ویژه آمنه بهرامی.. قاب عکس رو به رو،لبخند او،شال سفید یادگــار روزهــایی پر نشــاط و پــر امــید دختری از آینه رنجیده خاطر گشته است دختری قربانی یک کینه، یک ظرفـِ اسید نفرت از لمسِ تنِ آغشته با خونِ خودش نفرت از آن...

پاسخ : پارانویای شبانه واقعا چه جوری میتونی انقـــــدر خوب احساساتتُ بیان کنی ;;)؟!:-غبطه! عالی بود..تصویر سازیش فوق العاده 8-^ شعرات دقیقا منُ از روی زمین بلند میکنه.. :x سبک بیان احساساتت خیلی به گروس شبیه و کاملا آدمُ تحت تاثیر قرار میده!باشد که ما هم رستگار شویم :-< 8-^ اینکه بشه با واژه...

پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران قصد ندارن کلاس بندی های ما رو اعلام کنن؟ :-w 8-| ×من فردا میام مدرسه واسه دست بوسی آماده باشید :-" :-"

پاسخ : *دلنوشته های من* خب مفهوم و حس و اینا رُ مثِ قبلیا دوست داشتم.. ولی این یکم وزنش میلنگه! من یه سری واژه ی جایگزین به ذهنم رسید اگه ناراحت نشی البته :-s!صرفا برای بهتر خونده شدن شعر! ;;) در آن قلب حزین و زار و خسته در آن کشتی میان گل نشسته! این اینجوری خونده میشه: در این کشتیِ میانِ گل...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من خبــ..مهشید دوست و هم کلاسیمونه..مامانش سرطان داشت یه مدتی..و چهارشنبه سوری 91 فوت کردن... من برای ختم نتونستم برم تهران نبودم ولی چهلم رو با بچه ها رفتیم.. واقعا دردناکــــ بود.. :| و هستــــــ! :( یه داداش کوچیکترم داره که اسمش مهدیِ! :( سلام سپاس!چشماتون...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من برای مهشیـــــد... مادرش بود و تب و درد تن و سوزش آه ناله های شب و اندوه و غمِ گاه به گاه سرطان بود و عذابِ زن و شب های دراز دختری کنج اتاقش به خدا کرد نگاه آسمان بارِ امانت نتوانست کشید این امانت شده از آنِ زمین خواه نخواه! تختِ خالی شده اش مانده و او...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من سپاس ویژه از همه >:D< راستش شعرای طولانی گاهی باعث خستگی مخاطب میشه و گاهی هم شاعر برای طولانی کردن یه حرف رو به چند طریق میگه!من معمولا سعی میکنم به اندازه ی رسوندن مفهوم شعر بگم! ;;) اخه من اصولا شعرام ناراحته! ;D واسه تو باید یه شعر اینجوری \:D/ \:D/...

پاسخ : *دلنوشته های من* [size=11pt]حستـــ عالی بود :x غم شعر کاملا حس میشد :لایک!ولی خبـــــ :|! 8-|... ×نقـــد: در مجموع، حس و اینا کلا خیلی خوبه :لایک ولی همه به جز این آخری ترانه ــَند!ینی حتما باید با آهنگ خونده بشن +کلمات عامیانه!(به نظر من البته!) و ترانه های خوبی هم هستن انصافا ;)...

پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون یکی از دوست داشتنی ترین خاطراتــــ سوم دبیرستانم: 16 بهمن بود (یه روز بعد از تولدم) و من طبق عادت هر سال شیرینی آورده بودم مدرسه ! اونروز دو زنگ حسابان داشتیم!برنامه مون اینجوری بود:جبر-حسابان-جبر-حسابان سرکلاس آقای جوادی :x شیرینی ها رو پخش کردم!و برای آقای...

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من برای این روزها ... شب بود ولی ما همه بیدار شدیم با غصه و غم عجین و،بیمار شدیم هر لحظه که از ترس به خود لرزیدیم نزدیک به هم،گشته و غمخوار شدیم شب بود ولی سپیده لبخند زد و افراشته قامت و سپیدار شدیم هر بار که از ظلم و ستم نالیدیم بی جرم و خطایی،همه بر دار...

پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران بچه ها میشه لینکـــ اعلام نتایج رو بذارین؟ ;;)

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من ;;)ممنون!فریدون مشیری میگه:من از آن پس خموشی پیشه کردم که شعر او خدای شعر من بود! سپاس >:D<!من و کیا؟؟ ^-^

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من سفارشی کار نمیکنم :-" حالا بستگی داره چقدر پول بدی :-? :-"

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من ;;)مثل همیشه به من لطفــــ داری خب اولیش که بیمار است بخونی وزنش بد میشه ولی اینجوری به نظرم درسته! لحظه های ناگزیــــرُ تلخِ مــــَرد!بد خونده میشه جدی؟ :-s +اتفاقا تو فکرشم!شعری با عنوان "کلید :x" ;D

پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من تاپیک را رونق میبخشیم ;D ;;)نظر بدهید! یکـــ نفر هر شب اسیر چنگــ درد چهره اش بیتاب و بیمارست و زرد بی تحمل از تمام رنجــــــها دستهایش بسته بر یک تختـــ سرد خاطرات تلخ او در پیش رو تاس هایش گم شده در تخته نرد روزهای رفته ،حسرتـــ ها به جا ضجه ای راز دلش...

پاسخ : تنگ تنهایی من خب!! من اصن خودمُ شایسته ی انتقاد نمیدونم چون اطلاعاتم زیاد نیست ولی پیشنهاد:کلا بیخیال وزن و قافیه شو و موج نو یا سپید بنویس..چون احساساتت خیلی دلنشینه ولی باید شیوه ی درستی(مناسب با تواناییت)برای انتقالش پیدا کنی.+حست به دلم نشست.. +چرا تاپیکت توی "نثرِ" پارسی ـه؟