نه
فلسفه یه رشته ی تئوریه چه ایران باشه چه خارج باز هم فکر نکنم خیلی تغییر کنه
مگر اینترکشن داشتن با استادا و بقیه بتونه فرقی ایجاد کنه
جدا ازاون مهندسی که نیست که بگم امکانات خارج بیش تره
منظورم اینه که با رفتن به دانشگاه چه تغییری رخ می ده؟
که حالا دانشگاه نری و دنبال اون علاقه بری؟ برای رشته های مهندسی این قضیه برقرار نیست ولی برای تئوریا خیلی برقراره
گاهی استادها به واسطه اینکه منابع زیادی مطالعه کردن، ممکنه استنتاج هایی رو بگن که پیدا کردنشون تو یه کتاب ساده نباشه و نیازمند یه سیر مطالعاتی خاص باشه(که البته خیی موقعیت کمیابیه). از طرف دیگه توی دانشگاه روش های پژوهش و رفرنس دهی و این مدل ریزه کاری های مقاله نویسی کسب میشن. بطور کلی اگه هدف صرفا دانش و آشنایی باشه، تقریبا برای هر رشته نظری ای میشه فقط مطالعه شخصی کرد(حتی عمده فعالیت های دانشگاهم مبتنیه بر اینکه باید کتابهایی رو خوند و از روشون سمینار ارائه داد و چکیدشونو خلاصه کرد)؛
ولی الزاما باعث توان پژوهش و مقاله نویسی و بطور کلی "فعالیت" توی اون رشته ممکنه که نشه(یا اگه بشه، سخت و نادره). در کل هم بنظرم بهتره که حوزه علاقه مطالعاتی و فعالیت عملی آدم هم یکسان باشن، چون "اینو تحصیل کن، اونو هم کنارش ادامه بده" یعنی دو کار رو همزمان انجام دادن، که نتیجه خوب گرفتن توش سخته. ولی قبول دارم که درصد خیلی بزرگ و مهمی از چیزی که از دانشگاه توی رشته های نظری بدست میاد، خودش مبتنیه بر همون مطالعه شخصی ای که مستقل از دانشگاه هم قاعدتا میتونست انجام بشه.