سمپادیا

Ss_Zahra

دوستای منم
همیشه میگن اییی :))

Ss_Zahra

یبار که داشتم بازی میکردم مرحله حساس بود چنان عرق کرده بود که چیکه چیکه میریخت زمین :/

دبهی ترشی

منم همین طور :)
همچنین سر یکی دو تا از امتحانا :)
در حدی که میزم خیس شده بود و داشت از لبه‌ش چیکه چیکه میریخت زمین :-"

دبهی ترشی

خوشحالم که تنها نیستم :))

Ss_Zahra

چروک شدن کاغذ امتحان :-"

دبهی ترشی

اینو دیگه حواسم بوده

Ss_Zahra

تو این امتحانا من بیشتر نگرانم که عرق دستم این مدادها رو پاک نکنه دستگاه نخونه، قبول نشم :))

Ss_Zahra

اینو دیگه حواسم بوده

من نمیتونم با حوله زیردستم بنویسم

دبهی ترشی

._.
نه یعنی دستی که مداد توشه رو هی با لباسم پاک کردم. اون یکی رو هم روی کاغذ نذاشتم ب_ب

Ss_Zahra

اندک اندک جمع مستان می‌رسد :")

Ss_Zahra

نه یعنی دستی که مداد توشه رو هی با لباسم پاک کردم. اون یکی رو هم روی کاغذ نذاشتم ب_ب

من باید حتما دستی که مداد توشه رو تکیه بدم زمین
نمیتونم رو هوا بنویسم
چه بد :-<

Ss_Zahra

همیشه هم یجوری نگاه میکنن که انگار برگه‌مو از دهن بز در آوردم :))

دبهی ترشی

._.

Ss_Zahra

برای کارت ملی هم انگشتمو نخوند رفتم ثبت احوال
یارو اخرش گفت ببین نمیخوام دستتو بگیرم تلاش کن اثر انگشتت رو بخونه :))

Ss_Zahra

هیچوقت فکر نمیکردم خطر داشته باشه
الان دیدم نوشته بود مواظب لوازم برقی باشین :/

دبهی ترشی

آره منو چند باری برقم گرفته