ان زمان ها بسیار میدیدمت در سایت ؛ ما هم دیگر را دوست نبودیم ؛ اما طرفدار بودمت ؛
حتی دیر زمان نزدیکی حوالی یک سال و اندی با بازگشت دوباره تو به سایت بسیاریاز مردمان اینجا مکررا خوشحال شدند ؛ دیدی یادم است تورا
آه ای پسر. تو مرا شرمنده ی خود کردی و از کرده خود شادم کردی که بازگشت به این سرزمین کثیف را پذیرفتم. باشد که مقبول واقع افتد برادر. کمی آب برایم بیاور.
اب چیست به مریدان دستور میدهم طعام بیاورند ؛از دیر باز و تا اینده های دور همیشه انکسکه شرمنده خواهد بود دشمنان هستند ؛ از خرسندی تو خرسندیم ؛ دستور میدهم برای این سرور بزرگ در میدان شهر گوسفندانی سر بریده و شادمانی کنند.