پاسخ : سمپادیهای نیشابور
بابا خیلی بزرگش کردین دیگه ، یه میتینگ میخواین بذارین چی کار داره مگه ؟
ما تو همین ماه رمضون 2 تا میتینگ رفتیم ، اولیش پارک بانوان ک البته بعد رفتیم آلاچیقای فرهنگسرا
بار بعدیم فرهنگسرا ک تا خونه مسیرو باهم اومدیم
یکیشو یه روز قبلش هماهنگ کردیم ، یکیشو 2 ساعت قبل
خیلیم...
پاسخ : سوتیها
ازین روسری سبُکا من زیاد سرم میکنم :دی
بعد دیروز تو اتوبوس بودم هی همه چپ چپ نگام میکردن
منم اصن توجه نمیکردم که چرا بم نگا میکنن ،رومُ برگردوندم با یه حالته بدی که دیگه نگام نکنن :دی
بعده چن مین اومدم خیره سرم روسریمو بکشم جلو دیدم افتاده بوده کلن بعد من نفهمیدم :)))
پاسخ : سمپادیهای نیشاپور
منم گرفتم مانتومو
به یه خیاطه دیگه میدم برا من جیب بزنه مانتومُ چون بدونه جیب زندگی محاله :دی
آره آقا تازه موهام از پارسال بلند ترم شده جون میده واسه نمایش دادن ورقص با سوسن :))
پاسخ : سمپادیهای نیشاپور
نه نه
ما فقط دی جی محیِ خودمونُ میخوایم :-<
تو باید یه سره تو کلاسه ما باشیا
اجازه نداری زنگایه تفریح تو کلاسه خودتون باشی گفته باشم ;;)
پاسخ : خود پسر پنداری!
ببین نمیگم همچین رفتارایی دارم
آره کفش کتونی دارم ولی نه اینکه فقط اونو بپوشم
علاقه ایم به پسرونه لباس پوشیدن ندارم
ولی آزادیشون و چیزایی مث این باعث شده بیشتر بخوام پسر باشم
دیشب ساعته ۱ اینا بود دیدم پسرا دارن تو کوچه فوتبال بازی میکنن
کدوم دختر اجازه داره اون موقع از...
پاسخ : خود پسر پنداری!
من همیشه آرزوم بوده پسر باشم
الانم هس آرزوم
مامانم بردم پیشه مشاور میگه اخلاقش پسرونس :))
به خاطره آزادیُ اینکه هر کاری پسرا بخوان اجازه دارنُ ...
اینا بوده که خیلی دوس داشتم پسر باشم
و به همین دلیل من کم کم عادتای پسرارُ گرفتمُ اکثرن میگن به پسرا بیشتر شبیهم تا دخترا
و...
پاسخ : سوتیها
با پسر عموم یه دعوای تاریخی کردیم
بعد من رفتم کلاس
دیدم داره زنگ میزنه جواب دادم هر چی از دهنم در اومد بش گفتم
- یاسمن من عمو منوجهرم :|
- غلط کردی پَ منم مامان بزرگتم اصن تو گو میخوری به من زنگ میزنی :-L
- نه من واقعن فرید نیستم
یکم دقت کردم دیدم راس میگه صداش شبیه فرید...