1) نکته اول ربطی به بحث نداره و بدیهیه. مسئله اینجاست که اصولی که در این جامعه اسلامی مطرح شدن، چقدر عقلانین. توجیه شما برای اینکه "علت تفاوت دیه مرد و زن، تفاوت در نان آور بودنه" هم به دلایلی که کلی دربارشون بحث شد، منطقی نیست و حتی منسجم هم نیست؛ چون بازهم همونطور که گفتم، به چیز متفاوتی از...
معلولان اغلب اوقات (بدیهتا نه همیشه) نان آور اصلی خانوادشون نیستن، چون توانایی برابری برای خیلی از کارها ندارن، و بعضا حتی معلولیت اونقدری شدیده که توانایی هیچ کاری رو ندارن؛ ربطی به ایبلیسم نداره و یه حقیقت بدیهیه.
با فرض اینکه مرد وظیفه تامین مالی داره و زن نه (که خودش به اندازه کافی سکسیستی...
چون کاری که کرده، قتل یک انسانه و شان یک انسان، مستقل از این عوامله؛ مجازات برای یک جرم خاص هم باید برابر تا باعث باارزش و بی ارزش تر کردن انسانها نشه. اگه کشتن بعضی ها مجازات کمتری داشته باشه، بیشتر در معرض قتل قرار میگیرن؛ مجازات برای قتل همه باید برابر و سنگین باشه تا چنین اتفاقی نیفته و...
آفرین، پس باید توی مجازات زمینی هم عدالت کامل داشته و نمیتونه بگه چون عدالت آسمانی وجود داره، پس لازم نیست که قوانین زمینی کاملا عادلانه باشه. و یکی از نشانه های عادلانه بودن قوانین زمینی هم اینه که جرم برابر، مجازات برابر داشته باشه، و این خودش براساس برابری ارزش جان و مال و سلامتی همه...
پس یه بارگی بگو اصلا مجازات مادی نمیخواد، به هرحال که قراره تو جهنم بسوزه، ما زمینی ها چرا اضافه کاری کنیم. کل چیزی که منظور از تمام این بحث هاست و قراره رفتار جامعه رو شکل بده، مجازات مادیه که قراره برای همه و از هر باوری یکسان باشه. درواقع با این توجیه، داری به غیرمسلمون ها انگیزه بیشتری برای...
موضعگیری پراکنده نسبت به چنتا بحث ایجاد شده:
درباره دیه
وقتی گفته میشه که علت دیه متفاوت مرد و زن، اینه که یکیشون نان آور اصلی خونهست (که مرده؛ و در شرایط استثنا که زن نان آور اصلی خونه باشه، دیهش برابر با مرد میشه)، اولا اگه دلیلش صرفا نان آور خانه بودنه، خب اصلا از اولش نیازی به ایجاد تفاوت...
آحرای بخش دوم از کتاب "اخلاق"، اسپینوزا درباره همین مثال بحث میکنه، زمانی که داره به چهار انتقاد رایج به مطالب اون بخش جواب میده، از جمله همین مسئله که در پاسخ به عقیده جبرگرایانش بیان میشه؛ البته بجای الاغ، یه انسان رو تو موقعیت مشابه قرار میده(کسی که تنها چیزی که تو ذهنشه، گرسنگیه و از دو غذای...
آیا حالتی ممکنه که یکی شون بتونه وجود داشته باشه و اون یکی نه؟ مثلا 1- یه حکومت دیکتاتوری و بدون مشارکت سیاسی مردم، اما با فشار جمع خیلی بالا؛ کل خاورمیانه دقیقا همینه(غیردموکرات و با حداکثر فشار جمعی). 2- یه حکومت دموکرات با حداقل فشار جمعی، کمابیش اروپیای غربی نزدیک ترین مصداق واقعیشه(دموکرات...
حق قانونی ای که برای تغییر رای و نظر من رو ندارن، صرفا از روش های "فشار جمع" مثل همین کارا میتونن استفاده کنن(تازه اونم در مواقع شدید، منع قانونی داره)؛ که خب خاصیت هر "جمع"ئه و ربطی به دموکراسی نداره، در هر جامعه ای هست. دیکتاتور بودن یه جامعه، یعنی اینکه مردم و اکثریت، هیچ مشارکت و قدرتی در...
اگه اون «اتقاق خیلی مهم»، چیزی نیست که چارچوب حقوقی بنیادین رو نقض کنه و ظلم به کسی باشه، اما یه تصمیم مثلا ایدئولوژیک مهم و تعیین کننده ست، و فرض هم کنیم که در این انتخابات فرضی، چیزی مثل برتری مالی تاثیر نداشته، خب وقتی نظرم انتخاب نشه، نمیتونم که بقیه رو مجبور کنم، گرچه که دیدگاه خودم رو نگه...
آنارشیسم هم بدیلی برای دموکراسی نیست، چون اصلا حوزه شون فرق میکنه؛ آنارشیسم هرنوع مخالفت با سیستم دولتیه، اما برای اداره امور جمعی، اکثر آنارشیست ها اتفاقا دموکراسی مستقیم رو انتخاب میکنن، که حتی نسبت به دموکراسی های فعلی، خیلی «نظر مردم»محورتره، گرچه، جامعه رو یه اجتماع داوطلبانه میدونن و حق...
اکثریت، صلاحیت نظرات فنی و تخصصی ندارن، اما سیاست فقط از چنین بخش هایی تشکیل نشده، بلکه بخشی داره که با منافع عمومی آمیخته شده و اتفاقا در این حوزه، «نظر مردم» اهمیت پیدا میکنه، وگرنه دولتمرد هرکاری دلش بخواد رو میکنه. هر نظری هم که درباره احتمال اشتباه بودن و احمقانه بودن نظر مردم بیاریم(که...