پاسخ : سوتیها
خواهرم زنگ خونرو زد اف افم خراب بود(درو باز نمیکرد) گفت کلید و از پنجره بنداز بیام تو...
منم رفتم که بندازم یه دفه مامانم گف خب بزار تو آسانسور(با یه اعتماد ب نفسیم گف ها) ;D
من به این حالت شدم: :o
یه دفعه کله خونه رفت هوا =)) =))
منو میگی :)):آخه مامان جان اگه میتونست بیاد تو...