

ولي بعد از اون حرفش انقدر خوندم كه الان شيمي نقطه قوتمه
خيلي هم ريزه ميزه بود من تا ديدمش با خودم گفتم واييي اين چيه اوردن واسه ما اين هيچي بارش نيست كه|:
ما سر كلاسش كم مونده سوار هم ديگه بشيم ولي كاري نداره بهمون
خيليم مظلومه


خودشون میگفتن شما هر چی یادتون اومد بنویسید آخرش نقطه بذارید من نمرتون رو میدم
یه روز یکی از بچه های کلاس برای خنده گفت :آقا من باور دارم خورشید به دور زمین میچرخه بیچاره دو جلسه داشت بهش میفهموند چرخش سیارات و ستاره ها و ماه ها چجوریه .با این قضیه حتی به کهکشان ها و سیاه چاله ها هم رسیده بودیم
بودم الان میرم دهممشکینی هستی؟؟؟


1. سه نفر از مشکینی تو یه تاپیک عجیبهدبیر ریاضیمون اقا میلادی
(قابل توجه دوسان قمی بالخص مشکینی)



اصن مهدوی عشقهههه عشققققتا حالا شده که سر کلاس یواشکی با گوشی بازی کنی،از معلم و تخته یواشکی فیلم برداری کنی،نیمکت های کلاس رو از این ور به اون ور ببری و... و مهم تر این که وقتی معلمت اینارو می فهمه هیچ کاری بهت نداره و می ذاره راحت باشی! اسمش مهدوی هست.تو فرزانگان هم درس می ده امیدوارم بچه های اون جا خوب شناخته باشنش.
شما بگید چه معلم هایی داشتید که مثل این خفن بودن؟ و چرا؟ مثلاً چیکارا میکردن که دوست داشتنی شدن؟