دسته: زندگی

3 برداشت (on-the-fly version)

برداشت اول:
معلم دینی می گفت: “خدا و انسان موجود حقیقی اند، اما خودکار موجود غیر حقیقی..”
چه جالب! ما تقریبا حقایق رو با موجود غیر حقیقی می نویسیم! (1)
برداشت دوم:
دیدی بعضیا با شنیدن هر جوکی خودشونو خفه می کنند؟! به نظر میاد احساس همدردی با نقش اول جوک می کنند و به خودشون می خندند.. (2) (3)
برداشت سوم:
ما آدما هر چیزی رو که نیاز نداشته باشیم، زود فراموش می کنیم! اما چه نیازی به خاطراتی هست که فقط ملال آورن؟! (4)

پ ن:
1- حقیقی بودن و نبودن یک چیز، از خصلت های آن است.. “حقیقی” یک اصلاح فنی است که من در اینجا سو استفاده کردم ازش در معنای دیگه!
2- من ترک نیستم.. حساب آذری ها هم جداست.
3- نقش مکمل زن معمولا خنده ساز نیست، راستی چرا وقتی می گن “یه روز یه ترکه..” همه یه آدم مذکر تو ذهنشون تصور می کنند؟
4- اگه بگی عبرت و تجربه می شن دروغ گفتی!
پیوست:
ورود نویسنده های جدید رو تبریک می گم..

آدم ؟

بعد از دوری …

داخلی , خوابگاه دانشگاه :

– واقعا ؟

– واقعا!

خارجی , سلف :

– منصور … آدم یه چیزایی می شنوه که واقعا بهمش میریزه … شام نمی خورم!

– درک میکنم! شاید …

خارجی , سایت دانشگاه:

مینویسم :

خیلی حرفا می شنویم … به حرمت ها سکوت می کنیم … می زاریم بگن … ولی نمیگیم … حس بدیه … حس اینکه کار و فعالیتی که داری میکنی همش یه نوع بچه بازیه … یه نوع ایجاد محل بازی برای کودکان! کیندرگاردن! گو تو میک ! هرچی …

حس بد , تمایل به ادامه رو سست می کنه … گلو فشار می آره … سکوت هجوم می آره … صدا خاموش میشه … تا کی ؟

عشق (With SMS Attached)

امروز معلم ادبیات می گفت: عشق همان اشک فارسی است که عربها از پارسیان قرض گرفتند..”
یعنی عشق و اشک یکی اند؟

کدام یک بهتره؟ “اشک عشق آلود” یا “عشق اشک آلود”؟

پیوست:
“نمی دونم ما آدما، چرا عشق رو بد می دونیم؟ از اینکه مثل خدا عاشق خوبی ها باشیم… اگر خدا و بنده ی عاشقش از هم دورن و بنده دووم اورده بده؟ این مقدار صبر و عشق اون بنده رو می رسونه، معلومه دلش سنگ نیست ها …این یعنی قلبش بنده داره.. فک کن! قلب به آدم بنده اش خداست.. شایدم خدایی که به قلب اون آدم نظر کرده..”*

*با تغییر جزیی از یک اس ام اس (پیامک :دی)

اوضاع دانشگاه

اين دو هفته از دانشگاه كه گذشت خيلي الكي خوش بوديم من كه همش مي رفتم تربيت بدني با بچه هاي ديگه بسكت مي زديم! ولي ديگه مثل اين كه بايد شروع كرد الافي(orعلافي) تموم شد!

چون كه كلي كتاب سرمون ريختن با يك مشت اساتيد فسيل شده!

 

** اوضاع  دان + ِ ش + گاه : **

 

آ. جو كلاسي

 

استاد رياضي مون كلاس جالبي داشت! 99 درصد پسرا كه همون 1 ساعت اول پاشدن رفتن! 50% دخترا پشت ميز خوابيده بودن،50% هم سوالاي چفنگي مي پرسيدن كه استادمون از خدا مي خواست كاش اين ها هم خوابشون ببره!  ( مثلا يكي شون مي گفت: “ببخشين مميز عدد پي با دوره ي گردش گنگه يا گويا!”(0.лллл…))

 

استاد فيزيك مون اومد 4 تا مثال حل كرد بعد گفت فصل 4 تموم شد! براي فصل 5 هم وقت نداريم اينقدر توضيح بديم!بريد بخونيد!

 

سركلاس زبان ديدم يكي بغلم نشسته و همه ي زبان ها رو ازرو من مي بينه وميگه تا آخرش سوتي داد و تابلو شد! بعد خيلي خونسرد گفت:”ببخشيد من از اول ابتدايي المپياد رياضي مي خوندم!اصلا كتاب زبان تو عمرم نديدم!”

ب . منابع درسي

اينم منابع درسي مونه تو يك ترم:

 

1-     حساب ديفرانسيل وانتگرال نوشته ي سياوش شهشهاني جلد اول انتشارات فاطمي شامل 370 صفحه

2-     آيين زندگي يا اخلاق كاربردي ويراست دوم(گروه معارف)

3-     Fundamentals of Physics (8th Edition-volume 1)by halliday-resnick

4-     ‍‍C complete reference covers c++ & ansi c & java

5-     English course of sharif university (includes 300 page + listennig)

 

كه كلاً مي شه 370+580+300+823+256 صفحه ناقابل!

 

دوستان عزيزي  كه دانشگاه ميرن ، خواهش مي كنم منابعتون (با نام دانشگاه!) رو تو قسمت ديدگاه ها بگين!

 

خلاصه نویسی تربیت بدنی

بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو وانستا بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو راه نرو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو یالا یالا کسی وانسته بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو …..بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو یالا بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو کسی راه نره بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو زود زود راه نرو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو میگم راه نرو دهه بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو کی گفت راه بری 20 تا شنا برو زود بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو وانستا بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو ……بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو یالا یالا بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو راه نرو میگم بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو بدو ….
در رفتن جان از بدن گویند هر گونه سخن…ولی من به چشم خود دیدم که جانم جلو جلویم میدود!!…

The Glass-Half-Full Thing

از روز اول شروع شد. هر معلمي كه اومد، گفت هر جلسه درس رو مي پرسه. همه درس دادن، درس ميدن، مي پرسن و امتحان مي گيرن…همه ميان برامون از امتحان نهايي و تاثيرش روي كنكورمون حرف مي زنن. از سرنوشت ميگن. از بومي سازي انتقاد مي كنن. گاهي يك زنگ تمام معلم با سرعت نور درس ميده و ما هم وضعمون مثل كتاب سهراب “ما هيچ ما نگاه” هستش ! اما من ناراحت نيستم ! از اينكه سرم شلوغ باشه لذت مي برم. از اينكه مجبورم 3 ساعت بشينم و تمريناي آبكي تابع كتاب وزارتي رو حل كنم يا اينكه توي يه روز فيزيك و زمين شناسي و تاريخ جواب بدم خسته نيستم. از اينكه مجبورم ترتيب سختي كاني ها* رو در عرض 5ثانيه براي معلم بگم ناراحت نيستم. از اينكه تمام زنگ تفريح ده دقيقه اي رو بايد دين و زندگي بخونم و از اينكه هفته اي يك بارم وقت نمي كنم بيام نت عصباني نيستم…نه تنها عصباني نيستم، تازه كِيفم مي كنم ! اين براي خودمم غير عاديه ! امسال مدرسه به طرز عجيبناكي به من خوش مي گذره. اما اين مدرسه نيست كه عوض شده…در واقع وضع از پارسالم بدتر شده؛ اين منم كه عوض شدم ! در راستاي بومي سازي منم ساخته شدم ! شايدم به قول پگاه “آدم حسابي” شدم ! وقتي مي بينم صبح راحت از جام پا ميشم، وقتي شب دلم براي مدرسه تنگ ميشه، وقتي مي بينم دلم مي خواد معلم زودتر از راه برسه، تقريبا شاخ در ميارم ! خيلي وقت بود كه عشق به مدرسه از دلم رفته بود. به هر حال اين وضع خيلي خوبه. اميدوارم همين طور بمونه، و اميدوارم همه ي اونايي كه شاد نيستن، اين احساسو پيدا كنن !

پ.ن: من با ايرانسل اينجا رو چك مي كنم، اما براي آپ كردن، بايد يه وقت درست و حسابي فراهم بشه، كه معمولا هر دو هفته يك بار اتفاق مي افته !

پ.ن2: احساس كردم منم وقايع اتفاقيه ي مدرسه رو بنويسم بد نيست، فقط براي ابراز وجود… ببخشيد اگر براتون تكراري بود !

* تالك ژيپس كلسيت فلوئوريت آپاتيت اُرتوز كوارتز توپاز كرندوم و الماس