دسته: عمومی

اختراع دوباره چرخ!

لابد شما هم شنیده اید که «انجام فلان کار اختراع دوباره چرخ است»! حالا چرخ را واقعا دوباره اختراع کردن هنری است که هر کسی ندارد!

سال 2001 خبری پخش شد از تلاش یک مرد استرالیایی برای ثبت اختراع چرخ.

Keogh, who is a freelance patent lawyer himself, says that he applied for the patent in order to test this new class of new patents. He says that innovation patents are not examined in detail by the Australian patent office.

تلاش جالبی است! ولی حتما با شکست مواجه می شود! این پیش بینی همه از این ماجرا بود. چند وقتی از این قضیه خبری نشد تا اواخر سال در مراسم ig noble که در هشتمین روز از ماه اکتبر سال 2001 جوایز یازدهمین دوره خود را به تحقیقاتی می دهد که «اول مردم را می خندانند بعد به فکر فرو می برند». در این مراسم جایزه بخش تکنولوژی به طور مشترک به اداره ثبت اختراعات استرالیا و همان آقای Keogh برای ثبت نهایی اختراع چرخ اهدا شد!

TECHNOLOGY
Awarded jointly to John Keogh of Hawthorn, Victoria, Australia, for patenting the wheel in the year 2001, and to the Australian Patent Office for granting him Innovation Patent #2001100012.

بله! این اختراع رسما به مدت 3 ماه ثبت شد! (روی لینک آخر کلیک کنید تا سند ثبت این اختراع را از وبگاه اداره مربوطه بگیرید!) البته چون آقای Keogh هدفش صرفا آزمایش سیستم جدید ثبت اختراع الکترونیکی بوده دنبال کار را نگرفته! وگرنه الان باید مینوشتیم:

The Wheel (c) 2001-2021 John Keogh

شمایی از اختراع آقای Keogh:

The Invention of

حقیقت دروغ

همه ما هر روز حداقل چند دقیقه رو تو دنیای مجازی به سر می بریم، دنیایی که همه چیزش ناشناخته و مبهمه، یه جورایی میشه گفت هیچ چیزی تو این دنیا شکل واقعی خودش رو نداره؛ حرفا، قیافه ها، خنده ها، گریه ها، احساس و حتی شخصیت آدما همشون شکل دیگه ای دارن. خیلی راحت میشه تو یه لحظه چندین شخصیت متفاوت داشت، میشه آدم دیگه ای بود، جوری که حتی گاهی وقتها خودمون هم شخصیت مجازیمون رو باور می کنیم، شخصیتی که هرگز وجود نداشته و نداره، اما اونقدر سعی میکنیم جای اون باشیم که یه روز می بینیم واقعی شده. توی این دنیا که حتی آدماشم مجازی هستن، میشه راحت همه چیز رو تغییر داد، میشه عرض یه ثانیه همه چیز رو از این رو به اون رو کرد. دنیای پیچیده ایه، خیلی چیزاش پنهانن، نمیشه دید، باید لمسشون کرد. اما تا حالا به این فکر کردید که ممکنه یه اتفاقاتی توی این دنیای مجازی و کاذب بیفته که ناخواسته تبدیل به حقیقت بشن؟ حقیقتی که هیچ وقت نمیشه فهمید چه جوری به وجود اومده و چرا به وجود اومده، یه حقیقت یا بهتر بگم یه تجربه تلخ، شایدم شیرین، یه شمشیر دو دم. یه اتفاق که یه تازه وارد باعثش میشه و خودش هم نمیدونه چه جوری. یه تازه وارد به این دنیا که هنوز نمیدونه پا به کجا گذاشته و داره چیکار میکنه، فقط از سر کنجکاوی میخواد بفهمه تو این دنیای دروغ چه خبره، مثل یه بچه کوچیک که تازه داره حرف زدن و راه رفتن یا میگیره و نمیدونه که چی میگه یا پاشو کجا میذاره و قراره سر از کجا دربیاره، یهو میبینه افتاده تو یه چاه و هیچکس دور و برش نیست، اون وقته که هیچ کاری نمیتونه بکنه جز اینکه دست و پا بزنه تا بتونه بیاد بیرون اما آخرش چی میشه… یا یکی که تو یه جنگل بزرگ و تاریک گم شده و نمیتونه از اونجا بیرون بیاد…
شاید نوشته هام به نظرتون مزخرف و بی معنی باشه، شایدم فکر کنین یه مشت حرف الکی و بی اساسن که حقیقت ندارن، ممکنه به نظرتون خنده دار باشه، شایدم اصلا نخونیدش اما این چیزایی هستن که متأسفانه حقیقت دارن و نمیشه گفت مقصرشون کیه. واسه این که حقیقتش رو درک کنید، چند روز بعد یه اتفاق واقعی رو در این مورد مینویسم تا بخونید و بدونید که تو این دنیای بزرگ چه اتفاقات به نظر کوچیک اما حقیقتا بزرگی میفتن…

چند سي سي مجله

بد معرفي چند گرم كتابفروش.چندثانيه تي وي….
سلام.خوبين؟
در راستاي اينكه حلوا حلوا كردن و نق زدن چيزي درست نمي شه(؟!) و فرهنگ مملكت ، فرهنگ بشريت ساكن در اين كشور چند ميليون ساله ، تركيده از تمدن ، آلكاتراز هنر و بس ، قشون چرچيل صفت و مخزن و ناقل تگ گير اي كي يو عالم….بسه!بر شيطون لعنت.آقا ببينيد در راستاي ايجاد بستر كار فرهنگي در اين خرابآباد…لعنت ديگه!….كماكان توليد محتوا رقيقي مي خواهيم بكنم!براي افزايش مصرف كاغذ و سرگرمي مردم شكم سير و عشق مغتشش و جووناي كله اناناسي و ذرت گو. با هدف متعالي افزايش ساعت مطالعه بشريت كشور و با با هدف غير قابل تصور و فوق دركي به نام افزايش سوات ، فكر ، شعور و فرهنگ .صد البت كه بنده نه ته پيازم نه سر سيب زميني .لذا زور ما قد همين آسمون ريسماناس.و دو صد البت كه بر خود من مينيممم وارد است. بگذليم.افسار كلام را ز ليمبيك و تالاموس برگرفته به كورتس داده تا كمي جلزولزي كند من باب معرفي چند نشريه وزين. اوت پوتش پيشكش شما :

گروه نشريات همشهري: كلاس كاري اين گروه به شدت در حد تيم ملي است!به وضوح شعور و سواد كاري در اين گروه ديده مي شود. استفاده از فرمول بهترين شدن با استفاده از بهترينها يعني كادري مجرب ، جوان ، روشن و با سوات. (چه از حيث مهارت و سوات علمي و هنري چه از نظر اصول مخاطب شناسي و جامعه شناسي بومي) با كامل شدن گروه اين نشريات در حوضه هاي مختلف از جمله دانش و فناوري،ادبيات(همشهري داستان) ورزش(تماشاگر) و سينما در كنار تغييراتي در همشهري ماه و ساير ماهنامه ها در كنار نشريه نفيس ايرا شناسي اين گروه (سرزمين من)كه در كلاس كاري نشنال جغرافي بسته و ارايه مييشه به تنهايي ارايه دهنده استاداردهاي جديدي و بروزي در عرصه مطبوعات كشور چه از نظر كيفيت و چه از نظر محتواست. كه ساير نشريات جهت رقابت مجبور به ارتقا كار خود مي كنن.پرداخت ها ، گفتگوها و گزارهاش هايي متعادل مبتني بر اصول و روش ژورناليستي است و فارغ از سليقه و افراط و تفريط هاي منتج از جوهاي متغير حوزه هاي مربوطه است.
گفتم تا جشنواره زمستاني دارن و تخفيف بيست تا نصف قيمت در اينجا مي دن از لنگ كفشهاي اين موسسه در اين بيابان فرهنگي فراخ و برهوت غنيمتي برد.

سپيده دانايي:عالي ميشه كه بقيه اساتيد خبره و درداشنا و دلسوز مانند دكتر گلزاري استاد داشگاه علامه طباطبايي دست به انتشار نشريه براي آسيبشناسي مشكلات اجتماعي و فرهگي كشور كنند. موضوعات اين نشريه تا كنون تا سر حد بيان عنوان و تيتر هم دلگرمييه و معرف اينكه حداقل هنوز كسايي هستن كه چشم خودشونو بروي آسيبهاي ريز و درشت كرور كرور جووناي اين كشور نبستن. اگر واقعن سوادي تو دانشگاه خابيده بويژه علوم انساني و ميتونه حل و فصل معضلات اجتماعي كشورم انجام بده پس چه خوب حداقل از اين طريق اساتيد و كارشناسا وارد بشن و حرفاشونو به گوش مردم برسونن و پخش كنن تا حداقل از يه بعد حجت تموم بشه و كشور و مردم و جوونا چوب جهالتشونو نخورن.

مهرنو: نشريه سازمان بهزيستي كه در رنگ و لعابي مناسب ، سعي بر معرفي آسيبهاي اجتماعي كشور داره .آمارها و خبرها وطيف وسيعي از موضوعاتي كه بخش عمدش در حوزه كاري اين نهاده و متولي شناسايي و حل و فصلشون هم خودشه لذا مطالبش در كمتر نشريه اي به اين شكل مستند طرح و برسي ميشه.

سوره: نشريه كه زموني شهيد آويني سردبيرش بود و اونايي كه دغدغه فرهنگ وهنر اسلامي كشورو دارن و پيگير جريانات و چالش ها تو اين زمينه هستن مي تون از مقالات به نسبت مفصل اين نشريه ي وابسته به حوزه هنري كه ناشر پرفروش ترين كتاباي ايران مث “دا “و “بابانظر” و آثاري از اميرخاني(“ارميا “و “من او”) هستش،استفاده كنن.همچنين
كلن سر زدن به سايت انتشارات حوزه هنري خالي از فايده نيست.

فقط برای ایران!

اول سلام…!

تو این مطلب بحث از ایران! لطفا سیاسیش نکنید! هر کی ایران رو دوس داره این کار رو بکنه! همه! چه سبز چه غیر سبز!

سازمان ملل متحد نظر سنجی بزرگی را در ارتباط با ثبت جهانی نوروز انجام داده است مبنی بر این که اگر یک میلیون نفر از ایران به سازمان ملل ایمیل بفرستند این روز به نام ایران ثبت خواهد شد اما اگر به اندازه کافی ایمل زده نشود این روز به نام افغانستان ثبت خواهد شد.از حق کشورتان دفاع کنید. لطفا اطلاع رسانی کنید.

http://www.PetitionOnline.com/Norouz

تا الان نزدیک 500.000 نفر فرستادن . یعنی من که فرستادم دقیقا 500648 نفر فرستاده بودن!

حالا تصمیم با خودتون! اگه می خواید میراث ملی ما به سرقت بره، نرید! اگه به میراثی که گذشتگان برای ما دارن احترام می ذارید برید!
لطفا به همه اطلاع بدید! اگه می تونید پرینت بگیرید و تو مدرستون نصب کنید! واقعا الانه که ایران به کمک من و تو نیاز داره!

رو به فردا

سلام

هی من میخوام ننویسم چیکا کنم که دل و جیگرم از همه بیشتره و فحش خورم از همه ملس تر
بنابر بار دیگر حاجی وارد میشود.

در این پست میخوایم راجع به برنامه وزین روبه فردا بحث کنیم
خواهشم از عزیزان اینه که به دور از هرگونه غرض ورزی و پرهیز از فحاشی ها و انحراف به چپ یا راست نظر بدن.
خواهشا فقط اونایی که برنامه رو میبینن بیان نظر بدن که شرمنده عزیزان نشیم.
با تشکر

وداع…

باران می بارد هم از آسمان هم از چشمان پسرک… انگار در غمی مشترک می گریستند…
شالپ… شالپ… شالپ… صدای قدم هایی بود که او را وداع می گفت… صدا آهسته و آهسته تر می شد و همینطور صدای قلب پسرک…