نویسنده: فائزه م

ظرف دل

سلام

امروز میخوام نتیجه ای که خیلی وقت پیش از یه سری تجربه گرفتم براتون بگم. البته شاید برای بعضی هاتون که منو میشناسین گفته باشم.

ببینین آدم یه ظرفی توی روح و روانش هست که ناراحتیهای مختلف بنا به شدتشون اون ظرف رو پر میکنن. و تا وقتی که اون ظرف پر نشده اتفاق خاصی برای روان آدم نمیفته.

مطمئنم تا حالا براتون پیش اومده که احساس کنین بی دلیل به میزان زیادی ناراحتین؟ یا با یه چیز خیلی مسخره کلی ناراحت بشین؟؟؟

چون ظرفه نزدیک پر شدنش بوده یا پر شده بوده و یه تلنگر کوچیک ظرف رو سرریز کرده و شما انگار دارین از قصه میمیرین ولی حتی خودتونم نمیدونین چرا؟

باید دو تا کار انجام بدیم:

1.سایز ظرف رو بزرگ کنیم.

2.نذاریم چیزای مسخره اجازه ورود به ظرف حساسمون رو داشته باشن. یا جای زیادی تو ظرفمون بگیرن.

3.وقتی ظرفمون پر شد سعی نکنیم با فکر نکردن بهش، فراموشش کنیم چون یه چیزیه که بالاخره باید بگذره. پس بزاریم بیاد و بره.

(راستی این فرضیه روانشناسانه همونطور که گفتم نتیجه گیری خودمه و منبع علمی نداره و من مسئولیتی در قبالش نمیپذیرم.)

قول

سلام

هر روز که از خونه میام بیرون به خودم قول میدم که امروز همه کارامو بکنم. وقتی از مدرسه میای خونه، بعد از ظهره. تا میخوای شروع به حل کردن فیزیکها بکنی عصر میشه. یکم که بعضی از کاراتو نصفه نیمه کردی شب میشه. بعد که یکم به چیزها فکر کنی و کتاب بخونی میبینی که شب به سرعت داره تموم میشه و باید بخوابی. دوباره فردا صبح میشه و من به خودم قول میدم که دیگه امروز همه کارامو کامل انجام…

من خیلی به خودم بدقولی میکنم. کی میشه که به همه قولهام عمل کنم؟؟

سلام

سلام

من فائزه ام.

میخوام از این به بعد اینجا بنویسم .

سلام

دیگه نمیدونم چی باید بگم. همین .