ماهیمون هی میخواست ی چیزی بهم بگه،تا دهنشو وا میکرد آب میرفت تو دهنش،نمیتونست بگه.دست کردم تک آکواریوم درش آوردم.شروع کرد از خوشحالی بالا و پایین پریدن.دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو.اینقده بالا و پایین پرید تا خسته شد خوابید.دیدم بهترین موقعه تا خوابه،دوباره بندازمش تو آب.ولی الان چند ساعته بیدار نشده؛یعنی بیدار شده،دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب.\…

اضافه کردن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *