هلیا تقی

حالا به عنوان اولین نوشته میخوام شعر ملی فرزانگان 1 تهران رو براتون براتون بذارم
دست دست دست بیا جونه ننه اقدس بیا
آمنه آمنه لب کارون چه گلی کاشتی ای قشنگ ترین پریا تنها تو کوچه نرو ای دوست نرو ای دوست نرو از دست من ای یار دبستانی من با منو همراه منی چوب الف می گم ابروت کمونه ای کمون ابروی من ب می گم بالات بلنده گل گلدون من شکسته در باد بادک های سفید مادر بی تو تنها و قریبم اتاق خالیم بی تو چه سرده مادر مادر خوب و قشنگم دل من دل من دل دیوونه دیوونه دیوونه شو دیوونه دیوونه غم نداره نه می تونه بیاره دلا همه بی قرار عشق من من توی هر کوچه به یاد توخوندم مگه می شه بی تو باشم نمی تونم فکرت نباشم من اگه نباشم کی وا سه همیشه تو رو می پرسته کی واست میمیره کی نمیشه خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت بس که ترانه خوندمو برگ زمونه برنگشت بازم کلاغ قصه ها رفتو به خونش نرسید یکه سوار عاشقو هیشکی مثه من تو رو دوست نداره اینو از تو چشام می تونی بخونی تو بودی جونم و عمرمو کسی که می خواستمو قسم راستمو کی مخوای بدونی
D: البته لازم به ذکره که این شعر از 1/7 به همه جا رسید و در اصل اونا شاعر این شعر بودن

13 نظر

اضافه کردن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *