هدف گذاری در دوران دانشجویی

دوران دانشجویی شاید به نوعی دوران گنگ و مبهمی باشه. مخصوصا اولش. از کنکور بیرون اومدید و تازه آزاد شدید از قفس کنکور و دبیرستان و نمیدونید کجا میخواهید پرواز کنید. البته خیلی ها تو دوران دبیرستان برخی از علایقشون رو مشخص کردند و تو انتخاب رشته هم اعمال کردند اما خب بازهم اونها کافی نیست. چون حتی رشته ای هم میرن دنیایی از تنوع رو جلوشون گذاشته. تازه اون مختص درسه٬ خود زندگی چی؟ علایق شخصی؟ خانواده؟ تفریحات؟ آینده؟
اهمیت این موضوع از این جهته که وقتی میرسید سال سوم چهارم میبینید احساس میکنید باید یک کاری بکنید اما نمیدونید چه کاری. تحصیلات تموم میشه شاید حس کنید کاری نکردید و حسرت بخورید. بعد اون زمان هدف هایی مشخص کنید که بعدا واسش گیر بیافتید. مثلا سال چهارم تصمیم بگیرید اپلای کنید ولی نه زبان خوندید نه GRE نه مثلا معدل قابل قبولی دارید. یا مثلا تصمیم میگیرید ارشد کنکور بدید میبینید درسهایی که باید ارشد بدید رو اصلا خوب نخوندید. یا مثلا تصمیم میگیرید کار کنید ولی هیچ مهارت شغلی ای ندارید و تازه باید برید کار یاد بگیرید. یا مثلا میخواهید ارشد اصلا برید یه رشته دیگه ولی درس هاش رو بلد نیستید و …
آیا شما حس کردید که دچار سردرگمی هستید؟ آیا فکر کردید بهش یا اصلا هرچه پیش آمد خوش آمد؟ آیا هدف دارید؟ تکلیفتون با خودتون مشخصه؟ اگر خودتون یا دیگران تجربه ای داشتید اینجا مطرح کنید.
3 نظر

پاسخ دادن به sara لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *