• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

چیزی که از من خواستی جز دل بریدن نیست
چیزی مخواه از من که در اندازه ی من نیست

دنبال آرامش مگرد ای رود سرگردان!
چیزی که در دریا نباشد در تو قطعا نیست

گاهی برای گریه کردن بس که تنهایی
جایی برایت بهتر از آغوش دشمن نیست...

پیراهنم روزی گواهی می دهد پاکم
ای عشق! خیلی وقت ها پاکی به دامن نیست

در عشق باید پر تحمل بود و دور اندیش
پروانه گشتن چاره اش جز پیله کردن نیست

#حسین_زحمتکش

@sherOtarane_ir
 

.:$_$:.

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
435
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

راز گل شقایق

شقايق گفت با خنده نه تب دارم ، نه بيمارم
اگرسرخم ، چنان آتش حديث ديگري دارم
گلي بودم به صحرائي نه با اين رنگ و زيبائي
نبودم آن زمان هرگزنشان عشق وشيدائي
يكي از روزهائيكه زمين تبدار وسوزان بود
و صحرا درعطش مي سوخت ، تمام غنچه ها تشنه
و من بي تاب وخشكيده تنم درآتشي مي سوخت
ز ره آمد يكي خسته به پايش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پيداي پيدا بود
ز آنچه زير لب مي گفت شنيدم ، سخت شيدا بود
نمي دانم چه بيماري به جان دلبرش افتاده بود
اما طبيبان گفته بودندش
اگر يك شاخه گل آرد از آن نوعي كه من بودم
بگيرند ريشه اش را و بسوزانند
شود مرهم براي دلبرش آندم شفا يابد
چنانچه با خودش مي گفت ، بسي كوه و بيابان را
بسي صحراي سوزان را به دنبال گلش بوده
و يك دم هم نياسوده
كه افتاد چشم او ناگه به روي من
بدون لحظه اي ترديد شتابان شد بسوي من
به آساني مرا با ريشه از خاكم جدا كرد و
به ره افتاد و او مي رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها
تشكر مي كرد پس از چندي
هوا چون كوره آتش ، زمين مي سوخت
و ديگر داشت در دستش تمام ريشه ام مي سوخت
به لبهائي كه تاول داشت گفت : اما چه بايد كرد؟
در اين صحرا كه آبي نيست
به جانم هيچ تابي نيست
اگر گل ريشه اش سوزد كه واي بر من
براي دلبرم هرگز دوائي نيست
و از اين گل كه جائي نيست
خودش هم تشنه بود اما
نمي فهميد حالش را چنان مي رفت و
من در دست او بودم و حالا من تمام هست او بودم
دلم مي سوخت اما راه پايان كو ؟
نه حتي آبي ، نسيمي در بيابان كو؟
و ديگر داشت در دستش تمام جان من مي سوخت
كه ناگه روي زانوهاي خود خم شد، دگر از صبر او كم شد
دلش لبريز ماتم شد، كمي انديشه كرد، آنگه
مرا در گوشه اي از آن بيابان كاشت
نشست و سينه را با سنگ خارائي
ز هم بشكافت ، !! ز هم بشكافت !!
اما ! آه صداي قلب او گوئي جهان را زير و رو مي كرد
زمين و آسمان را پشت و رو مي كرد
و هر چيزي كه هر جا بود با غم رو به رو مي كرد
نمي دانم چه مي گويم ؟ به جاي آب خونش را
به من مي داد و برلبهاي او فرياد
بمان اي گل كه تو تاج سرم هستي
بمان اي گل دواي دلبرم هستي
و من ماندم نشان عشق و شيدائي
و با اين رنگ و زيبائي

و نام من شقايق شد

گل هميشه عاشق شد
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

خسته ام مثل جواني که پس از سربازي
بشنود يک نفر از نامزدش دل برده

مثل يک افسر تحقيق شرافتمندي
که به پرونده ي جرم پسرش برخورده

خسته ام مثل پسر بچه که درجاي شلوغ
بين دعواي پدر مادر خود گم شده است

خسته مثل زن راضي شده به مهر طلاق
که پس از بخت بدش سوژه ي مردم شده است

خسته مثل پدري که پسر معتادش
غرق در درد خماري شده فرياد زده

مثل يک پيرزني که شده سرباز عروس
پسرش پيش زنش بر سر او داد زده

خسته ام مثل زني حامله که ماه نهم
دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است

مثل مردي که قسم خورده خيانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است

خسته مثل پدري گوشه ي آسايشگاه
که کسي غير پرستار سراغش نرود

خسته ام بيشتر از پير زني تنها که
عيد باشد نوه اش سمت اتاقش نرود

خسته ام کاش کسي حال مرا مي فهميد
غير از اين بغض که در راه گلو سد شده است

شده ام مثل مريضي که پس از قطع اميد
در پي معجزه اي راهي مشهد شده است


#علي_صفري
 

آرشا

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
1,873
نام مرکز سمپاد
فرز ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بی خردی وین چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی عیب کجاست

حافظ
(از معدود شعر هایی هست ک تخلص حافظ در آخرین بیتش نیومده)
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

شبی از پیله ی تنهاییِ من سر در آوردی
برای شانه های خسته ام بال و پر آوردی

برای اولین بار از پریدن گفتی و ناگاه
سکوتم را شکستی...آرزویم را برآوردی

بهار آوردی و با هُرم تابستانِ آغوشت
تب پاییز را بُردی...زمستان را سرآوردی

غبار روزهای رفته را با گوشه ی شالت
گرفتی...روی رف، آیینه ای روشن تر آوردی

دلم واشد کنار سفره ی عصرانه ای غمگین
غروبِ رو به ایوان را هوایی دیگر آوردی

دوباره استکان های کمر باریک می رقصند
سماور را که از تاریکی پستو درآوردی

نگاهم کردی و از عشق حرف افتاد و تب کردیم
کمی از بوسه حرف انداختیم و بستر آوردی

نشستی دکمه دکمه باز کردی عقده هایم را
تمام خستگی های مرا از تن دراوردی...!


#اصغر_معاذی
 

YaSm!nA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان حکیم زاده
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
98
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار
تو پست مدرنی و مضامین دل آزار

من اهل دل و چای هل و لعل نگارم
تو اهل شب و شعر سپید و لب سیگار

من فلسفه ی عشقم و اشراقی محضم
تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار

من پنجره ای رو به غزل... خواجه ی شیراز
تو سخت ، پر از خشتی و مانند به دیوار

با این همه عاشق شده ام دست خودم نیست
من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار
#زهرا_اقبالی
 
ارسال‌ها
24
امتیاز
3,636
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

پــلنگ ســنگی دروازه‌ هــای بســــته شــهرم
مگـو آزاد خواهی شــد که مــن زنــدانی دهرم

تفاوت‌ های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تــو تلــخی شــراب کهــنه ای مـن تلخی زهرم

مرا ای ماهـــی عاشق رها کن فکر کن من هم
یــکی از ســنگ هــای کــوچک افــتاده در نهرم

کــسی را کــه برنــجاند تو را هرگز نمی بخشم
تــو با مــن آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

تــو آهــوی رهــای دشـت های ســبزی اما من
پلــنگ ســنگی دروازه‌هــای بــســته شــــهرم

فاضل نظری
 

[MEHRAD]

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرز
شهر
تهران
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!



لحظه دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام، مستم

باز می لرزد،

دلم،

دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم


های!

نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ

های!

نپریشی صفای زلفکم را، دست

و آبرویم را نریزی، دل


ای نخورده مست

لحظه ی دیدار نزدیک است



«مهدی اخوان ثالث»
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار به عزتت خمارم
حوصله هیچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می شه چیکارم
میچرخم و میچرخونم سیارم
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم بستمش
راه دیدم نرفته بود رفتمش
جوونه نشکفته رو رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودنم مرگ نبود! جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود! تو رو به خدا بود؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟!!
این دل پر خون ولش؟!!
دلهره گم کردن گدار مارون ولش؟!
تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟!
خیابونا , سوت زدنا , شپ شپ بارون ولش؟!
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم
چشم فرستادی برام
تا ببینم
که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه ؟
کنار این جوی روون نعناش چیه؟
این همه راز
این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نه بالله
پریشونت نبودم ؟
من حیرونت نبودم؟!
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه!
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه!
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه!
انجیر میخواد دنیا بیاد آهن و فسفرش کمه!
چشمای من آهن انجیر شدن!
حلقه ای از حلقه زنجیر شدن!
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیرتو بنازم
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
حسین پناهی
 

ميخك

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
1
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
:)
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

خود کرده را تدبیر نیست

وای از این چشمی که می کاود نهان
روز و شب در چشم من راز مرا
گوش بر در می نهد تا بشنود
شاید آن گمگشته آواز مرا

گاه می پرسد که اندوهت زچیست؟
فکرت آخر از چه رو آشفته است؟
بی سبب پنهان مکن این راز را
درد گنگی در نگاهت خفته است

گاه می کوشد که با جادوی عشق
ره به قلبم برده افسونم کند
گاه می خواهد که با فریاد خشم
زین حصار راز بیرونم کند

من پریشان دیده میدوزم بر او
بی صدا نالم که: اینست آنچه هست
خود نمی دانم که اندوهم زچیست
زیرلب گویم، چه خوش رفتم زدست

همزبانی نیست تا برگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه ی آزار خویش

از منست این غم که در جان منست
دیگر این خود کرده را تدبیر نیست
پای در زنجیر می نالم که هیچ
الفتم با حلقه ی زنجیر نیست

<<فروغ فرحزاد>>
 

Swallow

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
1,402
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
tbrz
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد

غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

از رقیبان کمین کرده عقب می ماند

هر که تبلیغ کند خوبی ِ دلبندش را

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر

هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد

مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو

به تو اصرار نکرده است فرآیندش را

قلب ِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید

بفرستند رفیقان به تو این بندش را :

«منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر

لای موهای تو گم کرد خداوندش را »

کاظم بهمنی
 

m0rvarid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
3,067
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مرکز طهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
تا مهر نود و دو که اومدم تجربی، المپیاد ریاضی بودم
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

دلا! تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد

به روز مرگ شعرت سورۀ یاسین نخواهد شد

فریبت می‌دهند این فصل‌ها، تقویم‌ها، گل‌ها

از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربنای تازه‌ای باشیم

وگرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم

خدا با ما که دلتنگیم، سرسنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ور در باد

بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

علیرضا قزوه
 

مستانه

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
22
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

برآیید برآیید به وحدت بگرایید
که از شاخ وفایید که از اصل ولایید
شما امت خاصید، شما اس اساسید شما باب رجایید
اگر رمز هبوط است،شما سر فرودید
اگر راز عروج است ، شما مرغ هوایید
اگر کشتی نوح است، شما عرشه نشینید
اگر ورطه ی نیل است،شما دست وعصایید
اگر آتش شرک است،شمابرد و سلامید
اگر مروه ی عشق است، شما عین صفائید
اگر مصر جمال است،در آن خطه عزیزید
اگر ملک جلال است،امیر الامرایید
نه پرویز تبارید که پرویز شکارید
نه شبدیز سوارید ،که بر بال همایید
گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید
شما محرم رازید؛که در بزم خدایید
کجا خانه ی علم است به حکمت در علمید
کجا پهنه ی رزم است شما مرد غزایید
اگر درد به جام است،صبوحی زده گامید
گر زهر به کام است،شما کامروایید
چه از تیر و چه از تیغ،شما روی نتابید
که در جوشن عشقید که از کرب و بلایید
شما صبح نویدید،شما پیک امیدید
شما شعر"حمید"ید شما روح فزایید
ز کثرت نهراسید،به وحدت بگرایید
که آئینه توحید،شمائید شمایید
شاعر :استاد حمید سبزواری
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد

از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی !؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد

چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد

روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد

توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط شامل حالت باشد

"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق...
حلالت باشد...

#علی_صفری
 

reza7

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,676
نام مرکز سمپاد
طباطبایی
شهر
Bonab
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

جان جهان دوش کجا بوده ای
نی غلطم در دل ما بوده ای

آه که من دوش چ سان بوده ام
آه که تو دوش که را بوده ای

رشک برم کاش قبا بودمی
چون که در آغوش قبا بوده ای

زهره ندارم که بگویم ترا
بی منه بیچاره کجا بوده ای

آینه ای رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بوده ای

رنگ رخ خون تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بوده ای


مولانا
 
ارسال‌ها
24
امتیاز
3,636
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

باران که شدى مپرس ، اين خانه کيست
سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست
باران که شدى، پياله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست
باران ! تو که از پيش خدا مى آیی
توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...
بر درگه او چونکه بيفتند به خاک
شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست
اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند
اينجا سند و قصه و افسانه يکيست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست
گر درک کنى خودت خدا را بينى
درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست ...
مولانا
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

تو را گم می‌کنم هر روز و پیدا می‌کنم هرشب
بدین‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هرشب

تبی این کاه را چون کوه سنگین می‌کند، آنگاه
چه آتش‌ها که در این کوه برپا می‌کنم هرشب

تماشایی‌ست پیچ و تاب آتش‌ها ... خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می‌کنم هرشب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می‌کنم هرشب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دستانت
که این یخ کرده را از بی کسی، «ها» می‌کنم هرشب

تمام سایه‌ها را می‌کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می‌کنم هرشب

دلم فریاد می‌خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هرشب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هرشب

#محمد علی بهمنی
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

بگذار زمان ، روی زمین بند نباشد
حافظ پی اعطای سمرقند نباشد

بگذارکه ابلیس دراین معرکه ، یک بار
مطرود ز درگاه خداوند نباشد

بگذار گناه هوس آدم و حوّا
بر گردن آن سیب که چیدند نباشد

مجنون به بیابان زد و لیلا... ولی ای کاش
این قصه ، همان قصه که گفتند نباشد

ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده نادیده که دادند نباشد

یک بار ، تو در قصه ی پرپیچ و خم ما
آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد

آشوب ، همان حس غریبی ست که دارم
وقتی که به لب های تو لبخند نباشد

درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست
در تک تک رگهای تو هرچند نباشد

من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر
زنجیر نگاه تو که پابند نباشد

وقتی که قرار است کنار تو نباشم
بگذار زمان روی زمین بند نباشد

#رویا باقری
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

#تهران

تهران و بوی ذرت مکزیکی و غروب
تهران و چند خاطره ی افتضاح و خوب

تهران و خط متروی تجریش تا جنوب
این شهر خسته را به شما می سپارمش

تهران سکته کرده ی از هر دو پا فلج
تهران وصله پینه شده با خطوط کج

تهران تا همیشه ترافیک تا کرج
این شهر خسته را به شما می سپارمش

من روزهای خونی و پرالتهاب را
من سطل های سوخته ی انقلاب را

بر سنگفرش کهنه بساط کتاب را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم

من خش و خش رفتگر از صبح زود را
سیگار بهمن و ریه ی غرق دود را

من هر که عاشقم شده بود و نبود را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم

بلوار پر درخت ولیعصر تا ونک
نوشابه های شیشه ای و تخمه و پفک

کابوس های هر شبه از درد مشترک
یک روز می رسد که فراموش می شوند

تنهایی ام نشسته میان اتاق ها
بر بیست و هشت سالگی ام جای داغ ها

گریه نمی کنم… همه ی اتفاق ها
یک روز می رسد که فراموش می شوند

#فاطمه اختصاری
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

#مترو(گفتم حال و هواتون عوض شه) :D

مترو ای ماوای ما بی چیزها/ می بری هر روز ما را ناکجا
هر کجایی که رئیست پا دهد/کاش ما را در دل تو جا دهد
مترو یار هر که از یاری برید/با فشارش جامه ی ما را درید
از فشار قبر گاهی بدتر است/هل نده، آخ!، بینی‌ام لای در است

وارد واگن شدن کاری خفن/زور خر می خواهد و دستی بزن
دست و پایم عضوی از مردم شده/کیف و کفش و دست و پایم گم شده
بغض من له شد،فغان از درد و غم/کفش یارو گیر کرده در یقم
تهویه ها go to hell,oh my God! /آتش است این باد و وانگه نیست باد
آتش افتاده به جان خرمنم/خر منم،آی خرمنم،آی،خر، منم
دستگیره، دست واگنهای پیر/دستگیر بی کسان،دستم بگیر
:D

مترو یک بازار سیار و بزرگ/می فروشد یک نفر گوسفند و گرگ
پوستر شاه و بی بی، حتی وزیر/ میوه و سبزی، لباس رو و زیر
کفش و مسواک و سوسیس بندری/ پوشک و چیپس و جوراب و بربری
توی مترو گشته روشن دیده ام/ شخصیت های فراوان دیده ام
دیده ام اشخاص مطرح در جهان/لینچان و یانگوم، شرک، ایکیوسان
کاکرو، جیمبو، خپل، اسفندیار/ دکتر ارنست، بیگلی بیگلی، مورچه خوار :D

خط یک،نه، خط دو،نه، لعنتی/من شدم بین خطوطت خط خطی
گرچه از مترو سخن ها در سر است/می روم چون ایستگاه آخر است
آخر خط ناقه در گل مانده است/یک سوال سخت در دل مانده است
مبدا و مقصد فقط پایانه هاست/ما نفهمیدیم آغازش کجاست

#صابر_قدیمی
 
بالا