اعترافگاه!

[sogand1374]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکُنم علاقه ی عجیبی به آهنگ های "افغانی "دارم
جدیدن متوجه شُدم که در حد مَثن زد بازی دوستِشون دارم [nb]میدونم ر*** با این علاقه ام...! """ [/nb]

 

[Miraneh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم وختي بچه بودمو هنوز به سن تكليف نرسيده بودم بيشتر دوس داشتم نماز بخونم را به را نماز ميخوندم الكي ولي الان خيلي كمتر شده...اصن تغيير كردم..
بايد درس كنم خودمو كم كم

 

[reyhane.kh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا پارسال ، وقتی یه کلمرو غلط مینوشتم ، روش غلط گیر میگرفتم ، بعد میرفتم بغلش دوباره مینوشتمش .یعنی رو خودِ غلط

گیر نمینوشتم ، کلن نصفِ کاغذم سفید میشد یهـو .

× اینجوریاس.

 

[amir gh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که همه صورت سوالایه مبتکرانمو میدم خواهرم برام بنویسه!!!!!
مثلا یهو صد تا رو برام مینیدیسه..

 

[ALA73]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اگ 2نفرهم زمان باهام صحبت کنن هنگ میکنم!
اگ 2تاکاروباهم انجام بدمم همینطور!
یکی یکی

 

[N-firoozeh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت باب اسفنجی میبینم.هوسِ همبرگر های آقای خرچنگ میکنم.

 

[mohammad sa]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از بچگی تا حالا که دانشجو شدم....هر شب لحاف میکشم روم چون احساس میکنم اگه دزد بیاد منو نمی بینه!!!!!!!!
حتی تو هوای خیلی گرم!!....البته اوایل کودکی این کار رو میکردم تا خرس اگه اومد منو نبینه ولی خب بعد ها آقا خرسه جاشو به دزد داد...!!

 

[mohammad sa]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک پریروز رفتم مغازه واسه خودم بیسکوئیت مادر گرفتم.........چیکار کنم عاشقشم خب......

خوش به حالت من تا همین 2سال پیش از سرلاک دخترخاله کوچولوم میخوردم!!!
الان هم بدم نمیاد ولی اون دیگه نمی خوره!!!!!

 

[shaqayeq.m]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سال پیش تمام شعرایی رو که به شقایق گفتم مال خودمه مال مریم حیدر زاده بوده
شقایق منو ببخش من 1ساله که عذاب وجدان دارم
هر چی تو مدرسه فک کردم بهت بگم نتونستم
راستی میدونم تو منو دوست داری نمیخواد دیگه بگی چی کار کنم این قدر جملات عاشقانه گفتی که مجبور شدم
به مریم حیدر زاده رجوع کنم

 

[Ali.SH]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تا دو سه سال پيش وقتي ميديدم يه جا نوشته مهر فوري فكر ميكردم ملت ميرن اون جا فورا بهشون محبت ميكنن
دوزندگي رو هم ميخوندم(2zendege)

 

[Mrs.Clever]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه بار یکی از دوستای عزیزمون رو دانشگاه ازاد بدون کنکور ثبت نام کردم
خیلی فاز داد
دیگه خودتون می دونید بقیه اش چی می شه .....

 

[ALA73]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم عاشق فروشندگی لباسم
حتی از پزشکی بیشتر دوسش دارم :-دی

 

[saraxcen]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه آدم ضایعیم که خدا میدونه کلا سوتی میدم

 

[Noo$hin]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی کوچک بودم فکر می کردم گوشت های چرخ کرده درازی که از چرخ گوشت بیرون می آن همان ماکارونی هستند.
(خلاقیت و می بینین )

 

[Miraneh]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم كوچيك كه بودم چون خونمون ويلايي بود مارمولك و كلي جك و جونور توش بود .بعد من شبا وقتي ميخواستم بخوابم فك ميكردم اگه بخوابم مارمولك ميره تو گوشم واسه همين هميشه پتو رو ميذاشتم رو گوشمو ميخوابيدم!!!چه مبتكر بودم
پ.ن:عوارضش الانم هنوز مونده.الانم كه شبا ميخوابم بطور غير ارادي پتو و دستم مياد رو گوشم!

 

[zahra AB]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که تا همین پست پیشم برا لینک دادن و عکس گذاشتن میرفتم تو راهنمایی سایت و انتخاب و کپی پیست و اینا، نمیدونستم که خود قسمت پاسخ اینارو داره.

 

[aramedel]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اشتباهاتمو خیلی دیر میفهمم

وهمین باعث میشه بدترین ضربه ها رو بخوردم

مخصوصا تو راهنمایی از یکی ازبهترین دوستام

 

[shnava]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم از بچگی هر وقت میخوام این شکلات باراکا دایره ای گنده ها رو(که روش پسته و بادوم و فندق داره) بخورم اول تنقلات روشو درست جدا می کنم بعد تنقلات رو جدا و شکلات رو جدا می خورم.

اعتراف می کنم هر وقت میخوام شکلات بخورم همزمان با دهنم انگشتام هم باهاش شوکول میخورن.

 

[saraxcen]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که خیلی دوس دارم سه تا ستاره داشته باشم......

 

[امین]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم با دیدن پروفایل مدیریت ، حس ملاقات با رئیس بزرگ بهم دست میده