• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مشاوره روان‌شناسی

  • شروع کننده موضوع
  • #81

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,524
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره

خب در این نوع موارد بهتره یه سری توضیحات بدم
این نوع رفتار 3 نوع کاملا متفاوت داره:1)همجنس گرایی 2)همجنس ب*ازی X_X
3) افراط در دوستی
این چیزی که شما گفتید نمیشه فهمید کدومش صدق میکنه
در مورد اولی دو طرف فقط نوعی عاشق همدیگه(و شاید یک طرفه ) میشن! و احساس خاصی دارن
دومی چیزی نیست که نیاز به توضیح داشته باشه
و سومی که بیشترین احتمال وجودشه بنا به خیلی از موارد! یه نفر به مقدار زیادی در دوستی افراط میکنه و این مساله باعث باشه یک سری مشکلات عاطفی پیش بیاد!

در مورد دوست شما هم نمیشه گفت کدوم مورده!ولی خب به صورت کلی خیلی وقت پیش میاد که مورد سوم باشه!
بهتره مواظبش باشید! این نوع رفتار ها به صورت کلی داره زیاد میشه :-s! من توصیه اینه باهاش صحبت کنید و دقیق بفهمید موضوع چیه! صحبت کردن خیلی خوبه ولی اگه جواب نداد حتما پیش یم روانشناس و روان پزشک ببرید!
 

Bahar.no

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
515
امتیاز
1,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4
شهر
طهران
پاسخ : مشاوره

درمورد اينكه اين نوع رفتار داره زياد ميشه ، ي سوال
آيا مثله خيلي چيزاي ديگه ، از رو تبعيت از جامعه و روي مد بودنه ، و يا واقعا مشكلي در ژن يا روان اون افراد وجود داره كه اينطور به جنس موافق دلبسته ميشن ؟؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #83

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,524
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره

به نقل از Bahar.no:-) :
درمورد اينكه اين نوع رفتار داره زياد ميشه ، ي سوال
آيا مثله خيلي چيزاي ديگه ، از رو تبعيت از جامعه و روي مد بودنه ، و يا واقعا مشكلي در ژن يا روان اون افراد وجود داره كه اينطور به جنس موافق دلبسته ميشن ؟؟

در مورد دوم! بیشتر هوس هستش! نمیشه گفت تبعیت از جامعه و یا مد یه نوع هنجار هستش!

ولی مورد اول یعنی گرایش و نوع سوم مشکلات و روان و تربیت و بعضا ژنتیک مربوط میشه!
مورد اول یه قسمتی ژنی هست ولی عمده ی این نوع رفتار رو تربیت در کودکی و همین طور نبود محیط مناسب در سنت بلوغه!
و مورد سوم یعنی دوستی افزاطی فقط تربیته! مثلا میبینی یه پسر از بچگی تو محیطی بوده که دختر زیاد بوده مثلا 2 تا خواهر داشته یه عالمه دختر خاله و دختر دایی و .... و اینا ولی پسری تو فامیل و محیط نیست! در سن بلوغ و اینا بدجور وابسته میشه و یا مثال های دیگه!


این مشکلیه که خیلی زیاد شده و داره زیاد تر میشه! مورد دوم که ذاتن هم ناهنجاری اجتماعیع و هم واقعا تاسف باره ولی مورد اول و سوم از لحاظ اجتماعی فقط چیزه بدیه! در کل یک مشکل تربیتی و محیطیه و میشه با بعضی از متود ها درمان بشه
 

armin2557

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
174
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ارومیه
مدال المپیاد
مرحله اول 14مین المپیاد زیست
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : مشاوره

دوستان بهتره قبل از جلب توجه فیلت..رینگ بحثو بیخیال شین نه؟؟؟بالاخره اینجا ایرانه عکسای ترولم فل..تر میکنن
 
  • شروع کننده موضوع
  • #85

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,524
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره

بحثی نبود! فقط یک مشاوره ی معمولی بود! :)

چیزی هم نبود که باعث مشکلی بشه!
 

negin faqih

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
4,437
نام مرکز سمپاد
فـرزانـگانــِ امـیـنــِ یکـــ
شهر
جَهــانـــ / ٢
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره

منم در حال حاضر یه مشکل اساسی دارم ! دچار 2 گانگی شخصیت شدم .... دو تا شخصیت با ارزش های ضد و نقیض تقریبا. تو هر برهه زمانی یکی اش ! یکی اش از نظر خودم بهتره(فرض کنید این 1 باش :D) ولی وقتی تو موقعیت 2 قرار میگیرم 1 به نظرم بی معنی میاد .....
تا یه زمانی خیلی مهم نبود ولی الان قبولش واسه اطرافیانم سخت شده خودمم داره اذیت میکنه
 

Bahar.no

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
515
امتیاز
1,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4
شهر
طهران
پاسخ : مشاوره

يه راهكار واسه تمركز پيدا كردن ;;)
با تشكر
 

vania

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
3 سال برای المپیاد شیمی خوندم
دانشگاه
put
پاسخ : مشاوره

دوستان سلام >:D<
من در حال حاضر خوابگاه زندگی می کنم . یکی از بچه ها سر مسخره ترین مسائل و سادهترین چیزایی که تو خیابون می بینه (مثلا یه مرد مسن :-??)گریش می گیره :(( همش هم به عشق فک می کنه :-"
جالبیش اینه که همش هم از دوستش که شباهتی هم با هم ندارن (شاید هم دارن :-?) کمک میگیره که اونم همش نیمه ی خالی لیوانو بش یاداوری می کنه :-w اخه ادم انقدر احمق (:|
دیگه حال من داره از جفتشون به هم می خوره :-&
خودم دارم افسردگی می گیرم :(
چه کار کنم؟
:-/
 

sajed

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
579
پاسخ : مشاوره

فکرمیکنم دوستت تو زندگیش یکسری کمبودهایی رو داشته.
مخصوصا میتونه این کمبود کمبود عاطفه باشه. چون همیشه سعی میکنه با محبت دیگران خودشو راضی نگهداره.
من به عنوان یه دوست بهت میگم تو سعی کن بشی بهترین دوستش و بهش بفهمونی که زندگی اینی نیست که اون میکنه. سعی کن بهش انگیزه بدی. مخصوصا اعتماد بنفسو سعی کن درش القا کنی.
منتظرم خبرای بعدی رو ازت بشنوم. B-)
 

vania

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
3 سال برای المپیاد شیمی خوندم
دانشگاه
put
پاسخ : مشاوره

به نقل از ساجد :
فکرمیکنم دوستت تو زندگیش یکسری کمبودهایی رو داشته.
مخصوصا میتونه این کمبود کمبود عاطفه باشه. چون همیشه سعی میکنه با محبت دیگران خودشو راضی نگهداره.
من به عنوان یه دوست بهت میگم تو سعی کن بشی بهترین دوستش و بهش بفهمونی که زندگی اینی نیست که اون میکنه. سعی کن بهش انگیزه بدی. مخصوصا اعتماد بنفسو سعی کن درش القا کنی.
منتظرم خبرای بعدی رو ازت بشنوم. B-)
اخه می دونی چیه؟
اصن بش نمی یاد کمبود محبت داشته باشه تک دختره و فقط یه برادر بزرگتر داره
دوستی هم که اینجا داره خودش یه جورایی قاطی داره(زودعصبانی میشه :O) جز این دوسته هم کسی رو ادم حساب نمی کنه(صد بار بش گفتم بیا بریم مشاوره می گه نه من خوبم :-w)
ولی جالبیش اینه که خیلی مهربونه :O
(سال گذشته حتی وقتی زیاد فک می کرد یهو از بینیش خون میومد ولی می گفت من خوبم :O)
[-o<
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : مشاوره

تمرکز ندارم .

هر شب گریه میکنم .

روحیم داغونه در حدی که پتانسیل گذروندن وقتمو با شادی ندارم !! یه جا هم برم که محیطش اینجور باشه ساکتمو کاری به کسی ندارم ...

قبلا" با بقیه میگذروندم وقتمو لااقلش با حرف زدن آروم می شدم اما الان حوصله آدمها رو هم ندارم !!

وقتی از زندگی کردن بدم بیاد ... با تمام وجود ... فکر مردن ... این مزخرفات ...

مامان بابای خوب , خواهر , یه خونه بالا سرم , سلامتی , بهترین مدرسه , دیگه چی کم دارم ؟؟ نمیدونم چمه !!

من واقعا" چیکار کنم ؟؟ با این وعض کلی از درسهامو نمی تونم بخونم :|

حرف یه روز دو روز نیست , سه ساله و روز به روز بدتر میشم ...
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,735
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : مشاوره



مثلا تو درس خوندن اگه كتابو همينطوري باز كنيم و ندونيم تا صفحه ي چند ميخوايم بخونيم ،‌از همون اول ذهن كشش نشون نميده
زندگي هم همينه . تا هدف نداشته باشه آدم ،‌نميتونه بفهمه داره چيكار ميكنه
خود داشتن هدف انگيزه و تحرك ايجاد ميكنه
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : مشاوره

من خیلی زود عصبی میشم :-" خیلی زود
حساس شدم اصن!
مثلا دارم حرف میزنم ، کاری انجام میدم کسی حتی کاغذ ورق بزنه عصبی میشم :-"
بعد داد میزنم رو مخم فشار میاد :-"
چیکار کنم؟ :D
 

Bahar.no

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
515
امتیاز
1,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4
شهر
طهران
پاسخ : مشاوره

@ شقايق : بنظرم حساس شدن چيزيه كه بايد خود فرد علتش رو بفهمه .
من افرادي رو ديدم كه مدتي روي مسائل خاصي حساس شدن و از ديگران علتش رو پرسيدن ؛ اما به جواب خوبي نرسيدن ! ولي وقتي خودشون خوب فكر كردن فهميدن كه علت چي بوده.
مثلا يكي از دوستام حساس بود كه وقتي باهات حرف ميزنه ، اس ندي يا مثلا جاهاي ديگه رو نگاه نكني .
بعد بقيه ي دوستان انتقاد كردن كه چرا تو جديدا" اينطور حساس شدي !!
يكم فكر كرد بعد گفت چون شما زماني كه كسي حرف ميزنه خوب گوش نميديد درصورتي كه براي شخص گوينده حرف مهميه و توجه نداشتن بي احترامي به شخص گويندست :-"
حالا شايد توام چندين بار رفتاري رو ديدي كه بنظرت بي ادبي :-" يا چيزاي ديگه بوده .
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : مشاوره

سلام من يه مشكلي دارم خيلي اذيتم مي كنه
نمي تونم با ديگرون كار كنم
بذاريد اينطوري بگم من الان تو يه دانشگاه دارم كورس زبان مي گذرونم بعد معلم بعضي وقتا مجبور مي كنه گروهي كار كنيم. من اصلن تيز خوش نيستم ولي وقتي دارم يه كاريو انجام ديگه همونو انجام مي دم بعد من تو ٥ مين تموم شده كارم و يكي از اون يكي درباره ارايشگاهي كه ميره سوال مي كنه. اون يكي درباره فيلمه تد بعد من اصلن حاله اين حرفارو ندارم بعد احساس مي كنم كلن با هيچ كس رابطه خوبي ندارم. نمي تونم تو بحث خاشون شركت كنم.
چرا ؟ چي كار كنم ؟
نمي گم ما تو مدرسه و سره كلاس حرفه ديگه نمي زديم چرا اتفاقن كلي با بقل دستيم چرتو پرت مي گفتيم ولي خوب منو حامد اول سوال هارو حل مي كرديم بعد با هم حرف مي زديم
بعد ما درباره ارايشگاهو اينا نمي حرفيديم درباره موضوعات جالب تر مثلن تا كجايه وست رو خونده كدوم سوال يوساكو رو داره حل مي كنه.
مي دونم اشكال از منه ولي چي كار به نظرتون بايد بكنم ؟
راهنمايي كنيد ؟
من الان دو ساله از مجموعه سمپاد خارج شدم (از اواسط سوم دبيرستان) ولي خوب به دلايلي رابطه ي دوستي با كسي برقرار نكردم و ترجيح مي دم بسشتر درس بخونم (مثلن ميرم يوداسيتي يا پروژه پيدا مي كنم كد مي زنم يا كتاب)
 

vania

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
3 سال برای المپیاد شیمی خوندم
دانشگاه
put
پاسخ : مشاوره

سلام مازیار :)
منم دقیقا همین مشکلاتو زمان ورود به دانشکده داشتم یعنی نه کسی حرف منو می فهمید نه من می تونستم با کسی رابطه برقرار کنم(راستشو بخوای اکثر بچه های این جا غیر سمپادی و انسانی بودن)
اون موقع بود که به این نتیجه رسیدم سمپاد واسه ما یه جای خوب واسه راحت بودنه و لی واسه با هم بودن (تو جامعه) خیلی سخت!
(ما تا تونستیم ادمایی مثه خودمونو دیدیم و الان از اطرافمون هم همون انتظارو داریم ولی انگاری جامعه یه چیز دیگس)
به نظر من چن تا راه واسه مشکلت هست مثلا:
اگه به یه سری سایت که دوسشون داری سر بزن(همین کاری که الان داری می کنی) و ارتباطتو با دوستای قدیمیت که باهاشون راحت بودی نگه دار (مثلا من الان از دوستام دورم ولی هنوزم تقریبا با همونام تلفن,اینترنت,....) یا تو دانشگاه با ادمایی مث خودت بگرد.
از اون جایی که هنجارها و معیار ها و سیستم فکری با بقیه فرق داره(و یه سری تعصبایی روشون داریم, هون طور که تو متن شخصیت نوشته بودی) پس اگه می خوای تو دوس پیدا کنی باید یه کم انعطاف پذیر باشی تا شاید بتونی وارد دنیای اونا شی (ما شایدبتونیم خودمونو تغییر بدیم ولی ادمای اطرافمونو نمی تونیم تغییر بدیم و اگه نتونیم قادر به تغییر خودمون باشیم عمرا اگه بتونیم اطرافمونو تغییر بدیم: پس همه چیز اول از خودمون شروع میشه)(مثلا اگه فک می کنی همه احمقن تو هم احمق شو(البته در حادترین حالت میگم) شاید بعدش اونام باهات حال کنن, که البته این یکی اصن رو من جواب ندادو ترجیح دادم به حالت قبلم بر گردم)
اگر هم که کلا نمیتونی با اطرافت ارتباط برقرار کنی به این فک کن که دانشکده هم یه جامعه هستش مث بقیه جاها پس تو هم به اینده وخودت فک کن به این که بالاخره یه روزی دانشکده هم تموم میشه و باید ازون جا بری (این روزا چه خوب چه بد میگذرن )
همین...(امیدوارم به دردت بخورن)
لطفا اگه کس دیگه ای هم راهنمایی داره بنویسه . من اینا رو فقط بر اساس تجربه شخصی نوشتم.
 

scamp42

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,701
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
مدال المپیاد
زیست
پاسخ : مشاوره

ادم با کسی که خودکشی میکنه چ طورباید رفتار کنه؟
دیگه خسته شدم از دست خودکشی های خواهرم
میترسم یه روز برسه کاری کنه نشه جبران کرد
راهنمایی پیلیز
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : مشاوره

سلام وانيا
ممنون از راهنماييت
اره بايد خودمو تغيير بدم ولي اخه چطوري
نمي تونم خب يكهو عوض بشم ولي مي خوام
چون با اين روندي كه داره پيش ميره فك كنم هيچ وقت نتونم از نزديك تو جامعه اي باشم كه مثل مدرسه باشه
من خيلي دارم تلاش مي كنم كه شبيه بقيه باشم (البته نه احمق)
ولي هم اونا مي فهمن دارم ادا ذر ميارم هم وقتي ميام خونه خودم حالم ار خودم به هم مي خوره
 

vania

کاربر فعال
ارسال‌ها
32
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
3 سال برای المپیاد شیمی خوندم
دانشگاه
put
پاسخ : مشاوره

سلام مازیار
ببخشید دیر شد. #-o
اره راست میگی ادا دراوردن مشکلی رو حل نمی کنه چون از واقعیت زیادی دوره و به نظر من همونی که هستی باش یعنی مثلا اگه خرخونی بهش ادامه بده بزار بچه ها همونجور که هستی بهت نگاه کنن الان داری زبان می خونی ولی خوب قطعا درسای اصلیت شروع می شن و از اونجایی که کمتر کسی مثله تو هستش خوب بعدا اونا بت نیاز بیدا می کنن و دور و برت میان (کاری که دقیقا من کردم) این طوری همه از هم تفکیک می شن تو هم اون موقع می تونی یکی مث خودت بیدا کنی یا این هم که با بچه هایی که میان دوروبرت دوس شی
راستی دانشکده که اخر دنیا نیستش که همه ی جامعه همون باشه همه جور ادم تو جامعه هستن که تو هم یکیشونی بعدش هم ما ها دیگه قرار نیس به مدرسه بر گردیم بس بهتره با جامعه ای که فعلا توشیم کنار بیایم تا بعد ببینیم چی میشه...(مثلا واسه ادامه تحصیلت از یه دانشگاه با رنکینگ بالا بذیرش بگیر که دانشجوهاشم شبیه خودت شاخ و درسخون باشن , تا اذیت هم نشی (; )
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : مشاوره

ممنون از توضيحت
خب اگه دانشگاهي مدركه ايران رو بي چونو چرا قبول داشت ازش پذيرش مي گرفتم ولي نداشتن
من نمي دونم دقيقن من مشكلم چيه
خوب الان كاملن تنها نيستم با بعضي ها دوستم ولي خب باز همون افراد رو هم بعضي وقت ها نا خواسته ناراحت مي كنم
مثلن يكيشون اساسي دو روزه از رفتاره من شاكيه
مي گه تو همه چيو با منطقه خودت مي سنجي
بعد ديدم خيلي هم بيراه نمي گه من واقعن خيلي وقتا چيزي جز راهه درستو غلط ندارم
بعد كلن همه چيو از ديده خودم ميبينم و خب اين بهم و به اطرافيام شايد صدمه بزنه
يا مثلن مهتاب (هم كلاسيم و دوستم ) ازم در مورد اين پرسيد كه مهم ترين ادم برات كيه
بعد خودش بامزه تعريف مي كنه ميگه من ربع ساعت فكر كردم و گفتم خودم
بعد به من ميگه خودخواهم راست هم مي گه بعد من دليل هامو گفتم
١. اين دنيا تا وقتي دنيا منه كه من هستم
٢. تو (مهتاب) دوسته مني تا وقتي من مازيارم تو دوست ممد قلي نيستي پس برايه اينكه تو دوسته من باشي حضوره من لازمه هرچند كافي نيست
٣. من تنها كسي هستم كه نمي تونم به مازيار(خودم) دروغ بگم
پس من بهترين كسي هستم كه مازيار مي تونه روش حساب كنه
٤. من بهترين دوسته مازيار هم هستم و مازيارو بيشتر از هر كسه ديگه مشناسم
بعد ايشون كلي بهم با شوخي فحش (در حد خودخواهو خود پسندو اينا داد)
ولي خوب من خودخواه نيستم خيلي از دوستام برام مهمن و براشون حاضرم هر كاري بكنم (و قبول دارم خيلي از اين فكرام به خاطر بچه بودنمه) ولي خب فكر كنم كلن دارم تو روابطم گند مي زنم.
(مهتاب فقط دوسته دوستيمون جدا از هم كلاسي بودن برمي گرده به كلي دوسته مشترك مهتاب هم يه دوست پسر عرب داره كه كلن رفتارش رو مخه منه تريپ اينكه مهتاب داره بالا مياره اون هنوز تو گلكسيشه (مهتاب دمه امتحانا ناجور استرس مي گيره) ولي خب به خاطره مهتاب مجبوريم كچل(همون مراد فقط چون جلو خودش نميشه به اسمه خودش دربارش صحبت كرد مي گيم كچل چون به عربي براش سخته) احترام بذاريم)
بعد من خر خون نيستم باهوش هم نيستم فقط فرقم اينه كه چون كمي تنبلم و صبور نيستم مجبورم درسو همون موقع كه تو كلاسم ياد بگيرم به هيچ وجه حاله تو خونه درس خوندن ندارم
يا مثلن وقتي استاد مي گه رايتينگ بنويسين من تموم كردم اونا هنوز دارن سره موضوع دارن بحث مي كنن ولي من چون حاله بحث ندارم مي نويسم
 
بالا