ولی بدون شوخی بعد چهارم رو اصلا نمیشه تصور کرد یه تصور سطحی چرا اما من هنوز نمیتونم بفهمم 
:-\ 
به نقل از prabd.chess :
پرواضح است وقتی زمان رو قبول ندارم سفری هم در زمان برایم متصور نیست(جمله رو!)به نقل از sahere :الان سفر در زمان رو قبول نداری ینی؟
نمیگیرم.یعنی چی؟یعنی مثلا تاریخ؟اگه منظورت تاریخه نه تاریخ رو هم نمیپذیرمبه نقل از sahere :اسمش سفر در زمان واقعا که تو زمان سفر نمیکنی
دقیقا.دلیلش هم اینه که اصلا نسبیت وجود نداره.من نسبت به تو قابل مقایسه نیستم چون شاید اصلا از جن3 هم نباشیم.این موضوع دقیقا در مورد زمان هم میصدقهبه نقل از sahere :
اتفاقا این دقیقا اینو میرسونه که جهان موازی اند.از کجا معلوم جهان من و تو یکی باشد؟شاید اشتراک هایی داشته باشد اما این دلیل بر یکسان بودنه؟م3 دوتا خطی که با هم برخورد دارند اما یکی نیستندبه نقل از sahere :
چی؟نفهمیدمبه نقل از sahere :
و نظر من:اینا همش قرارداده و زمان واقعا وجود نداره.ما در هر لحظه فقط داریم یک لحظه رو تجربه میکنیم.پس من تجربه گرا نمیتونم بگم زمان وجود خارجی داره چون ما هیچ وقت پیوستگی زمان رو تجربه نمیکنیمبه نقل از sahere :شما میگی نیس من میگم هست اوهوم؟
ینی میخوای بگی بعد چهارم که زمانه وجود نداره؟
پس ما توی پارامترامون برای سفر نمیتونیم زمان رو قرار بدیم!
خب حالا نظر من:
زمان یک قرارداده واسه آدما
یه خط راست که ما داریم ناخواسته روش حرکت میکنیم.تنها راه سفر هم اینه که یه خمیدگی توی ساختار فضا زمان با توجه به نظریه نسبیت انیشتین ایجاد کنیم
زمان روی اون خط راست وجود داره
از بین نمیره و به وجود هم نمیاااد همیشه هست
ما یه زمانی پا به این دنیا میذاریم توی این فضا حرکت میکنیم وتوی یه نقطه زمانی از اون خارج میشیم...
