خاطرات سوتی‌ها

پاسخ : سوتی‌ها

اول سال معلم شیمیمون واس اینکه بچه هارو ساکت کنه با مشت زد رو میز .


بعد همه ساکت شدن یه هو معلمه گف: کی بود در زد? :-?


+ کلاس ترکید!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیکمون داشت خازن رو درس میداد
بعد داشت تعریف میگفت بنویسیم!
بعد وسطش گفت حالا تابلو رو نگاه کنید دخترا ! دقت کنین...
بعد در همون لحظه شروع کرد دوباره تعریف گفت...
من گفتم الان باید بنویسیم؟؟؟؟؟؟ :-/
اونم با کلی افتخار گفت : پ ن پ تابلو رو نگاه کنین! :>
من گفتم ولی گفتین تابلو رو نگاه کنین که!!!!!! :-??

کلاس منفجر شد!!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه جایی یه مراسمی بود!!!!
بعد یه کلیپه پخش شد!!!!!
بعدش مجریه اومد بنده خدا یه حرفی زده باشه گف:"تشکر می کنم از کلیپی که پخش شد!!!!" :-"
بنده خدا نفهمید چرا سالن رفت رو هوا!!!!!! :( :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از اابهاراا :
ntn داشت می گفت که این آهنگه ایتالیایی بوده. من پریدم وسط حرفش گفتم دیدی نوشته بود داوینچی. حالا من 2 ساعت هنگ بودم مگه داوینچی نقاش نبود؟ :D

من بسی معذرت می خوام. یه تیکه از ماجرا رو کلا جا انداختم:
ntn داشت می گفت که این آهنگه ایتالیایی بوده. من پریدم وسط حرفش گفتم دیدی تو کتاب نوشته بود داوینچی. اون هم قاطی کرد گفت: این آهنگه داوینچی بوده. حالا من 2 ساعت هنگ بودم مگه داوینچی نقاش نبود؟ :D
 
  • لایک
امتیازات: TMNT
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو سالن خوردم به یکی جای ببخشید گفتم ممنون

چند وقت پیشم دبیر کامپیوترمون اومد سر کلاس بعد من در تفکر بودم اصلا حواسم نبود اومدم بگم سلام گفتم 8

5شنبه ی دوهفته پیش با مدرسه داشتیم میرفتیم گرگان توی ون حال یکی از بچه ها بد شد مام گفتیم ا داره حالش به هم میخوره راننده هه هول شد یه بسته پاکت فریزر گرفته بود دستش میگفت این پوشکا رو بگیرید این پوشکا رو بگیرید :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز ما خیر سرمون تاخیر کردیم یه یه ساعت دیر رفتیم خوابگاه!کارتامونو اومدن بگیرن من تو کیفمو می گشتم کارت رو پیدا کنم!هرچی گشتم نبود!سرمو آوردم به نگهبانه بگم:" نیست" گفتم سلام!
نگهبانه هم کم نذاشت!گفت:سلام!خوش اومدین!

ما هم اینجوری بودیم =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم تاریخمون خوشحاله.. امروز با پاورپوینت داشت درس می داد..
عین الدوله رو نوشته بود عن الدوله خودشم ترکیده بود از خنده.... :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم شیمیمون داش میگفت اگه یه چیزی درست کنین که فهم شیمیو آسون که و اینا بهتون مثبت میدم...
بعد یکی از بچه ها پرسید میشه با فلش مدل پیوندارُ درست کنیم
بعد گفت حالا فلشُ سی دی خیلی فرقی نداره :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش دبیر فیزیکمون می خواست یه پاورپوینت نشون بده بعد یه سری از بچه ها رو دید گفت که به ما بچه ها بگید برن سایت. بچه ها پرسیدن خب ما سه تا سایت داریم کجا بریم؟! دبیر گفتند برید همون سایتی که کامپیوتر داره! :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

می خواستم بگم صفحه کلید، با کیبرد قاطی شد گفتم صفحه کیبرد

بچه که بودم اسم خاله هام (اشرف،اکرم) رو با هم قاطی میکردم. بعد یه بار اومدم صداشون کنم گفتم خاله اشکف.

خط اول به جای صفحه نوشته بودم سفحه.

:D :D :D :D :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

×ما سر کلاس ورزشمون هیچ چیزی نباید بهمون آویزون باشه :D
اعم از گوشواره، گردنبند، دستبند و ...

چن روز پیش یکی از بچه ها گوشواره داشته، معلممون بش گفته: اون گوشواره چیه گردنت؟

:-"
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بازی ریاضی دانشگاه فردوسی آقایی به ما گفت از پشت برین تو سایت...ما رو بگین اینجوری :O
کلی گشتیم و به نتیجه نرسیدیم..به آقای جوونی گفتم: ببخشید ما چجوری می تونیم از پشت بریم تو سایت؟؟؟؟؟؟
آقاهه زد زیر خنده.....گفت کی به شما همچین حرفی زده؟من:یعنی نمیشه از پشت بریم توش؟
آقاهه: :)) :)) :))
ما: :-w :D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس دینی، معلمه داشت درمورد خداشناسی حرف میزد میگفت مثلا اگه الان شما منو بیشتربشناسین ممکنه بگین اه این دیگه چه ادمیه.
بعد من به هوای اینکه صدام یواشه گفتم همینقدرم که میشناسیمت زیاد ازت خوشمون نمیاد.بعد دیدم کلاس رفت هوا...
هیچی دیگه فکرکنم دین و زندگی بندازتم!!!! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس بودیم
دارم با دوستم میحرفم بهش گفتم:توی خیابون با یک بنده خدایی دیدمت(الکی گفتما)
گف:جدی دیدی؟؟؟کسی باهات بود؟
من:نه تنها بودم
دوستم:خدا را شکر کار خاصی انجام نمیدادیم رفته بودیم پاساژ(فک کرد من با دوس پسرش دیدمش {-8)
من:دروغ گفتم خودتو لو دادی!!! :))
اون: :O :O :O
من: :-"
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه سوتی تمام عیار :

بعد از یک روز گرم زمستانی یک چایی سرد میچسبد :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس المپیاد بودیم
یه بچه ها هیچی نمی فهمید
من اروم بهش گفتم چقدر خری
که یه وقت معلممون نشنوه
دیدم همینجوری بالا سرم وایساده
میگه خیلی اروم گفتی هیشکی نفهمید
من :O
 
پاسخ : سوتی‌ها

این نمی دونم سوتی هست یا نه!
ولی باعث شد ارسلان کاملا ضایع بشه !

پسر دایی کوچیکیم رفته بود دست به آب :))
از وسط دس به آب :)) داد زد : ارسلان بیا ناهار :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با مدیر مدرسمون راجعبه پروژم میحرفیدم آخرش بش گفتم : ایشالا من فردا تشریف میارم پیشتون X_X
کلی بهم خندید!!!! کلی هم ضایع شدم!!! ~X(
البته این قضیه مال 2 سال پیشه :D
 
Back
بالا