• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

genius

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
5
شهر
شیراز
دانشگاه
صنعتی شیراز
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

با یکی از بچه توی ماشین بودیم یه ماشین از روبرو نور بالا زده بود این رفیقمون گفت نورتو بده پایین هوا گرمه (البته تو کلاس نبود ولی خیلی باحال بود).
یه بار هم.... بعدا میگم.
 

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : سوتی‌ها

جاتون خالی چند روز پیش جغرافی داشتیم.معلمه بد بخت که به اسکلی معروفه سوسک شد
داشتم جزوه زیست رو می نوشتم که گفت م و ی بیرون
گفتم واسه چی
مگه من حرف زدم
گفت داری هندسه میخونی؟(ساعت قبلش امتحان هندسه داشتیم :D)
گفتم مگه خلم خانوم؟
گفت داری جواباتو چک میکنی.
گفتم خیالتون راحت 14-15بیشتر نمیشم
گفت پس اون چیه؟
گفتم دفتر
گفت دفتر چی؟
گفتم اگه دقت کین سفیده؟
گفت پس هندسه ی!!
; D
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,238
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : سوتی‌ها

امروز، زنگ 3 بعد از امتحان حسابان، معلم جبر داشت میگفت " یه نرم افزاری هست واسه تون برنامه ریزی میکنه، اولویت ها و ساعاتی که میتونین درس بخونین و ساعت هایی که میخواین تفریح کنین رو بهش میدین، واسه تون برنامه میریزه" ما هم چون اکثرا حسابان رو گند زده بودیم تو جو بودیم خیلی مشتاقانه گوش میدادیم.
معلم: " حتی بر حسب سن ساعت خواب رو هم تنظیم میکنه بعد مثلا پیغام میده اینقدر که تو تعیین کردی کمه، نمیخوای بیشتر بخوابی؟"
ما ها همه با هم: " نـــــــه!!!"
معلم: " حتی پیغام میده این روند به روحتون صدمه میزنه میخواین بازم ادامه بدین؟"
ما ها همه با هم : " تو روحمون! آره!"

معلمه :D شده بود!

-------

ما ها 35 نفریم، بعد وقتی مشینیم ردیف 4 ( ردیف ما) و ردیف 5 ، عملا به جای تخته فقط کله های جلویی ها رو میبینن، در ادامه زنگ 3 یکی از دوستان ردیف 5 اعصابش به خاطر همون حسابانه خورد بود، معلم جبر داشت پایین تخته چیز مینوشت، دوست ردیف 5 با عصبانیت داد زد " بابا کله هاتونو جمع کنین!" :D
 

fire storm

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
383
امتیاز
98
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 ارومیه
شهر
urm
مدال المپیاد
کانگرو & لیگ پایا (ریاضی)
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اینا خاطره های یه معلم شیمیه
می گه یکی از بچه ها پای تخته بود می خواست 0.6 رو تقسیم بر 1 کنه ماشین حساب می خواست می گه گفتم ماشین حساب واسه چی هر عدد تقسیم بر یک خودش می شه می گه بعد رسید یهجای دیگه 1.2 تقسیم بر 1 باز ماشین حساب خواست گفت اخه خانوم این با اون فرق داره!!
بعد یه سوال بوده دو تا اتم رو از لحاظ شعاع اتم مقایسه کنید می گه هی می پرسیدند یعنی چی !! یعنی بگیمکدوم شعاع داره کدوم نداره !!!
سوال بود علت را در پدیده توضیح دهید یکی در میون نوشته بودند درست غلط !!
بعد یه سوال بوده یزید که بود نوشتن یزید زنی فاسد و بدکاره بود معلم گفته مطمئنی یزید زنی فاسد و بدکاره بود دانش اموز زن رو پاک می کنه می نویسه دختر!!!!
 

settareh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
3,907
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش بچه ها پیش معلم دینی مون (بعد از کلاس) وایساده بودن و راجع به متعصب بودن یا نبودن به دین باهاش بحث میکردن !
خلاصه یکی از دوستان عزیز ما نمیدونست لائیک ینی چی و فکر میکرد به معنی خیلی متعصب و معتقده !
اون وسط اومد مثلا پاچه خواری کنه به معلم دینی گفت : آره خانوم منم خیلی لائیکم !
:D :))

معلممون هم دقیقا این جوری : :-\ :O نگاش میکرد ما هم داشتیم از خنده منفجر میشدیم ! آخرش دوست عزیزمون رو کشیدیم بیرون و براش توضیح دادیم لائیک چیه :D
 

Alice2000

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
یزد
دانشگاه
_
رشته دانشگاه
_
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار یکی از فامیلای ما داشت بچه شو خواب می گرد خیلی اعصابش خورد بود گفت:سرتو بذار این ور کله ات رو بذار اون ور!!!!!!! :)) :)) :)) :)) :D :D :D :D <D= <D= <D=
 

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,598
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : سوتی‌ها

همون استاد سلطاني معروف ، از در كلاس اومد تو، همه پاشدن!
يهو گفت كي بود سوت زد؟ :O
همه داشتيم همديگه رونگاه ميكرديم. گفتيم كسي سوت نزد استاد

گفت فكر كردين من خرم؟خودم شنيدم سوت زدين. بگو كي بودي؟

ما هم همه اينجوري :-\ :O داشتيم همو نگاه ميكرديم. دفتر نمره رو باز كرد ، براي تمام بچه ها منفي گذاشت(حتي دو نفر غايب بودن، براي اونها هم گذاشت).
بعد يه كم گذشت، هنوز خالي نشده بود، گفت اصلا اين نيمه ي كلاس همه بيرون! صداي سوت از اينور بود :))

13 نفر آدم رو با هم اخراج كرد :D


------
استاد حرفه مون هم آخر باحال بود
دو سال تمام، نصف شيشه ي عينكش نبود :O
يه بار كلي عقب كلاس سر صدا كرديم، معاونمون رو اورد سر كلاس
با يه صداي شبيه جيغ گفت:

لوووووووووووووونه شاغاااااااااااااااااااااااااال ساختن اينجي :D

سبك بيانش +لهجه ي افتضاحي كه داشت، باعث شد همه ي ما + خود معاون زديم زير خنده :D

بعد معاونمون با خنده مثلا به ما تذكر د اد رفت تو سالن صداي قهقهه اش اومد :D
 

!!...me

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
568
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۲ تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر-نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ِ ریاضیمون داشت میگفت : خوشبختانه من تیکه ای ندارم که شما مسخرش کنید !!

اونم کی ؟ کسی که منبع ِ همه ِ سوژه هامونه ! یکی از بچه ها داد زد : یَنــی شما سوژه ندارین ؟ ( دقیقاً با لحن مخصوص ِ خودش !)

از شدت خنده خورد به دیوار ! :)) ( --آقای ک. برا فرزانگان 2 ایی ها گفتم که معرف حضورشونه ...)
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,850
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم منو صدا کرد رفتم پیشش یه چند دقیقه داشت با من صحبت میکرد ، یکی از بچه ها فوضولیش گل کرد و یه چیزایی شنیده بود ، اومد پیش معلم گفت آقا بگین چی میخواین ما براتون بیاریم ، معلم هم نامردی نکرد گفت " بچه !" میتونی برام بیاری ؟ :))


(معلم زبان پارسالمون بود :D)
 

danial_1994

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
6
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 1 شیراز
شهر
شیراز
پاسخ : سوتی‌ها

:)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :)) :D :) :D :D :))) :D :)) :D
امروز زنگ جغرافی :D جاتون خالی...
کلاس هم همه بود و معلم پرسید برای حفظ طبیعت چکارا باید بکنیم؟ یکی از بچه ها داشت مسخره بازی در میاورد و چون کلاس شلوغ بود معلم نمی فهمید :D
اومد جواب معلمو به مسخره بده . داشت می گفت و می گفت .... تا اینکه کلاس یهو ساکت شد و این پسره هم گفت : نزدیک گل ها نگو_زیم :)) :))
همه 2 ثانیه ساکت بودن بعد کل کلاس ترکید و معلمم یه نگاش کرد و یعنی خواست بگه که آره نفهمیدم :D
خلاصه گذشت و گذشت تا 5 دقیقه بعد اون پسری هم که داشت از رو درس میخوند قاطی کرد و "گور ایرانی" رو خوند "گ_وز ایرانی" :)) :)) :))
این بار دیگه همه همزمان زدن زیر خنده :D :)) :D :))
معلم بازم خودش و زد به اون راه که چه خبره ؟!؟!‌به چی میخندین؟ :D :-"
 

namak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
592
امتیاز
353
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

:)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
امروز سر امتحان علوم يكي از بچه ها از دبيرمون پرسيد سوال 5 چياشو بنويسيم؟
دبيره حواسش نبود جوابو بلند گفت و همه بچه ها زدن زير خنده :)) :)) :))
بعد تازه دبيرمون فهميد كه عجب سوتي داده بعدشم سوالو عوض كرد
___________________________________________________________________
توي مدرسه دو نفر دعواشون شد ناظممون بهشون گفت
الان يكيتون ميزنه تو ت*_خ*_م*_اي اون يكي ميميره بعد چي جواب ميدين؟ :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار معلم ادبیاتمون به یکی از بچه ها که اسمش ماندانا بود، گفت پاندانا!!!!
یه بار معلم شیمیمون گفت:حالا به بحثی می رسیم که تا حالا نخوردید!!!!
یکی از بچه ها یه بار گفت:می زنم تو دهنش از دماغش خون بیاد!!!!
معلم شیمیمون یه بار دیگه به جای "توضیح بده" گفت "توضیح بکنه"!!!!(کلا به روی خودش هم نمیاره)
یکی از بچه ها به دماوند و سبلان گفت:دبلان، سبلان!!!
یکی از بچه ها یه بار گفت:می خوام یه کم شیمی بخورم!!!!(اه اه اه)
بازم معلم شیمی(ای بابا)! به می سوخت گفت می سوزید!!!!
یکی از بچه ها زنگ عربی به جار و مجرور گفت:جار و تجریر...!
معلم کامپیوترمون یه بار گفت:به کارمون تسریع می دیم(البته منظورش سرعت بود)!!!
یکی از بچه ها می خواست بگه هنوز تصمیم نگرفتی؟گفت:هنوز تصمیم نکردی؟؟؟!!!
باز معلم شیمی(!)به انرژی گفت:انرزی!!!!
از کسی که این تاپیک رو زده تشکر می کنم و البته به همه توصیه می کنم که مثل ما واسه سوتی ها یه دفتر بردارن و بنویسن که یادشون نره!!!(واقعا حیفه)!!! h-:
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,462
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار سر امتحان احکام یکی از هم کلاسی ام رفت از معلممون پرسید : اسممو بنویسم یا نه!!!!!! :D
 

raha1994

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
783
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

امروز امتحان آمدگی دفاعی داشتیم...
دبیرمون گفت تا ساعت 1 وقت میدم بخونید...الانم زود کتاباتونو جمع کنین(هنوز یه ربع به 1 مونده بود)
 

farid_mh73

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
8
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti shahsavar
شهر
shahsavar
پاسخ : سوتی‌ها

شرمنده ی اخلاق ورزشیتون! (;
یه معلم شیمی داریم خیلی باصفاست! بعد چون قبلا کشتی گیر بوده بچه ها صداش میکنن پهلوون! :D بعد این تاسوعا عاشورا اولین جلسه که اومد کلاس ، بچه ها هی ازش پرسیدن آقا عَلَم بلند کردین این چند روز؟ ... معلمه هی گفت نه نکردم ... بعدش یکی گفت : تا حالا بلند کردین ؟ :))
جواب نداد
طرف دوباره پرسید تاحالا بلند کردین ؟ :D
معلمه به شوخی گفت : پدرت بلند کرده :D
بعد از خنده ی بچه ها معلم دوباره گفت : اگه پدرت بلند نمیکرد که تو دنیا نمیومدی :))
 

tangent

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
زیرِ گل
پاسخ : سوتی‌ها

این خاطرهخیییییییییییییییییلی توپه و مال یکی از بکس سه تجربیه:
یه روز معلم دینی وارد میشه بعد بچه ها میریزن دورش یکی هم از پشت حرکات رکیکی(از خودم بدم میاد که اینو میگم ولی به صورت عقب و جلو) انجام میده(بیچاره پیرمرده)این داد میزه میگه آقا نکن اون میگه من میخوام بکنم.طرف میگه فیلمشم موجوده.دارم از خنده میمیرم. :)) (<
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از معلمای ما بعد از درس برگشت گفت اگه سوالی نیس بپرسین ! :D
معلمه کامپیوتر : امتحانو تئوری اجرا میکنین! :D
 

منا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
784
امتیاز
840
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
ریاضی وشیمی
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر حسابانمون (مرد هستن ایشون) می خواست به یکی از دخترای کلاس بفهمونه که بازه ی باز هیچ وقت ته نداره ...واسه همینم دختره رو صدا زد که فلانی پاشو بیا پای تخته!
اونم رفت بعد اومد کنار دختره وایستاد و دستشو درست روبروی دست دوستم گرفت!
اونوقت بش گفت ببین حالا من هی فاصله ی دستمو با دست تو نصف می کنم .... :D
دختره یه لحظه خشکش زد به دبیر یه نیگا انداخت بعد یه نیگا به ما... :-\ :-\
ما هم همه زدیم زیر خنده! :)) :D
بعد هی دستشو نزدیک و نزدیک تر اورد :D
و در اخر گفت!
ببین فاصله ی دست من هی نصف فاصله قبلی می شه!!...
اما دست من هیچوقت به دست تو نمی رسه! (<

....

وقتی اینو گفت دوستم که تقریبا از خجالت شبیه لبو شده بود مرد از خنده... :D
 

منا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
784
امتیاز
840
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
مدال المپیاد
ریاضی وشیمی
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : سوتی‌ها

آخر سال که شده بود!
باید برای درس پژوهش پروژه هامونو تحویل می دادیم!

ما هم که همه سال رو از کلاس جیم می شدیم و حتی یه فیش تهیه نکرده بودیم رفتیم کافی نت موضوع تحقیق رو هم دادیم(که حتی منم در جریان نبودم !)

بعد آخرین امتحان بودش که دبیر پژوهشمون بهمون زنگ زد و گفت ببخشید شما مطمئنید تحقیقتونو خودتون نوشتین؟!
حالا شانس ما رو می بینی!
نگو تحقیقه مال یکی از دانش آموزاش بوده که اتفاقا اونم سال پیش با این دبیره پژوهش داشته!
....
هیچی دیگه لو رفتیم! :D
آخرشم یه روز گفت بیاین تو پژوهشگاه دانش آموزی من کارتون دارم
نگو خانوم می خواسته از تحقیقه ازمون امتحان بگیره :)) :)) :))
من نه می دونستم موضوع چیه نه تا حالا روی اون تحقیقه رو دیده بودم با اعتماد به نفس کامل (وبدون تقلب ) جواب دادم... آخرشم بهمون 18 داد! :D :D :D
 

tangent

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
زیرِ گل
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام هس فوتبال خیلی خوبه حتی داش می رفت تیم ملی فوتسال <D=. یه بار معلم هندسمون بی پدر داش از وسط زمین می رفت اینم نا مردی نکرد با توپ تنبل فوتسال(2کیلو) محکم زد تو صورتش (< #-o #-o افتاد زمین اول نمی دونس چی شده یه دفه دیدیم داره از صورتش خونم میاد بعد دنبال عینکش گشت دید عینک همون موقع تو صورتش له شده.دو چشش هم کبود شده بود حیوان خدا :((
www.tg-rio.blogfa.com
 
بالا