No-Enemy
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 215
- امتیاز
- 430
- نام مرکز سمپاد
- حلی 4
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- تکنولوژِی پرتوشناسی
پاسخ : سوتیها
این خیلی خوب بود یه ربع خندیدم
سال سوم راهنمایی بود، تو سرویس بودیم داشتیم برمیگشتیم خونه بعدش من با یکی از سال پایینی های هم سرویسیم دعوام شده بود و بحث و جدل بالا کشیده بود و فحش فحش کشی تا پیاده شدن من ادامه داشت. همینجور داشتم داد میزدم و کل کل میکردم موقع پیاده شدن از ماشین و عقب عقب رفتم گفتم: تو؟ پدرت رو درمیارم جوجه! فکر کردی من اینقدر راحت ضایع میشم...
بین جوب ها دیدن یه پل(؟) میذارن که از چند تا میله ی آهنی موازی با جوب درست شده و با اون از روی جوب رد میشن؟ خب متاسفانه اون لحظه من داشتم عقب عقب میرفتم حواسم نبود دو تا از اون میله ها با هم فاصلشون زیاده!
یه پام اینور، یه پام اونور مثل فیلم ها و کارتون ها پام باز شد محکم رفتم پایین و اون میله ها بین دو تا پام ... بعدش گیر کرده بودم نمیتونستم بیام بالا درد شدیدی هم من رو فرا گرفته بود، له له شدم علاوه بر سرویس مدرسمون، اون دسته دانش آموز های دبیرستان دخترونه و مینی بوسشون که کنار من بودن هم رفتن هوا آخر سر نمیدونم کی بود بعد 5 دقیقه من رو کمک کرد از اون وضعیت دربیام ولی تو عمرم اون شکلی ضایع نشده بودم!
اون وسطا صدای Oops و Ouch و اوه هم میومد از مینی بوسشون در حین خنده
به نقل از shaylin :وقتی راهنمایی بودیم برای حرفه باید میرفتیم کارگاه....گارگاه کجا بود ؟مدرسه پسرا....
.
این خیلی خوب بود یه ربع خندیدم
سال سوم راهنمایی بود، تو سرویس بودیم داشتیم برمیگشتیم خونه بعدش من با یکی از سال پایینی های هم سرویسیم دعوام شده بود و بحث و جدل بالا کشیده بود و فحش فحش کشی تا پیاده شدن من ادامه داشت. همینجور داشتم داد میزدم و کل کل میکردم موقع پیاده شدن از ماشین و عقب عقب رفتم گفتم: تو؟ پدرت رو درمیارم جوجه! فکر کردی من اینقدر راحت ضایع میشم...
بین جوب ها دیدن یه پل(؟) میذارن که از چند تا میله ی آهنی موازی با جوب درست شده و با اون از روی جوب رد میشن؟ خب متاسفانه اون لحظه من داشتم عقب عقب میرفتم حواسم نبود دو تا از اون میله ها با هم فاصلشون زیاده!
یه پام اینور، یه پام اونور مثل فیلم ها و کارتون ها پام باز شد محکم رفتم پایین و اون میله ها بین دو تا پام ... بعدش گیر کرده بودم نمیتونستم بیام بالا درد شدیدی هم من رو فرا گرفته بود، له له شدم علاوه بر سرویس مدرسمون، اون دسته دانش آموز های دبیرستان دخترونه و مینی بوسشون که کنار من بودن هم رفتن هوا آخر سر نمیدونم کی بود بعد 5 دقیقه من رو کمک کرد از اون وضعیت دربیام ولی تو عمرم اون شکلی ضایع نشده بودم!
اون وسطا صدای Oops و Ouch و اوه هم میومد از مینی بوسشون در حین خنده