BerGC30
کاربر نیمهفعال
- ارسالها
- 18
- امتیاز
- 293
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- نجف آباد
- رشته دانشگاه
- من قصد دانشگاه رفتن ندارم
پاسخ : سوتیها
يه بار با يکی از دوستان رفته بوديم بازار. B-)
حالا از شانس بارون گرفت شديد. همه جوبا و کانالا و چاله ها پرآب شده بود.
بعد من و اين دوستم می خواستم بريم داخل يکی از پاساژا که هميشه دم دم درش يه عالمه پسر جِغِله هست. دم در اين پاساژه هم پرآب شده بود، برا همين يه بلوک گذاشته بودن تو آبا که بری روش تا بشه رفت تو پاساژ. بعد من اين دوستم اومديم بپريم رو اين بلوکه که به هم تعارف نکرديم، دوتايی با هم پريديم رو بلوک و اون از اين ورش افتاد تو جوب منم از اون ور.
تو آب گِلا خيس خيس شديم. :-s ضايه اصن شديد. :-[
خودمون که شرو کرديم به ريسه رفتن، ديگه وّای به حال پسرا...
ولی نميدونم دلشون سوخت، چی شد که متلک نپروندن.
يه بار با يکی از دوستان رفته بوديم بازار. B-)
حالا از شانس بارون گرفت شديد. همه جوبا و کانالا و چاله ها پرآب شده بود.
بعد من و اين دوستم می خواستم بريم داخل يکی از پاساژا که هميشه دم دم درش يه عالمه پسر جِغِله هست. دم در اين پاساژه هم پرآب شده بود، برا همين يه بلوک گذاشته بودن تو آبا که بری روش تا بشه رفت تو پاساژ. بعد من اين دوستم اومديم بپريم رو اين بلوکه که به هم تعارف نکرديم، دوتايی با هم پريديم رو بلوک و اون از اين ورش افتاد تو جوب منم از اون ور.
تو آب گِلا خيس خيس شديم. :-s ضايه اصن شديد. :-[
خودمون که شرو کرديم به ريسه رفتن، ديگه وّای به حال پسرا...
ولی نميدونم دلشون سوخت، چی شد که متلک نپروندن.