• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

Mr.khaste

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
945
نام مرکز سمپاد
حلی 99
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی زشت نیست وقتی ی پیر مرد حدودا 60 یا 70 ساله که ی تار موی سیاه تو موهاش نیست ، کنارت نشسته باشه و تو به دوستت بگی: من به عنوان پیر و بزرگ این جمع! بهت میگم که فلان کارو بکنی
 

behrazv

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
426
نام مرکز سمپاد
علامه حلی تهران
شهر
تبریز و تهران
دانشگاه
دانشگاه تورنتو
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از ! شاپرک تنها ! :
چن سال پیش داشتیم اسم فامیل بازی میکردیم آبجی من لرستان رو توی قسمت کشور نوشته بود. :D

بعد ما بهش گفتیم لرستان شهر و اینا. باور نکرد .

تا اینکه چنوقت پیش گفتم : آبجی یادته فک میکردی لرستان کشوره؟؟؟؟

میگه: وا نه پس شهره :O کشوره دیگه. لر ها مگه ایرانین؟؟؟ ;;)

من در اون لحظه: ~X( :|

اون : :>


پ.ن : هیچی دیگه فهمیدم: آبجیم خیلی باهوشه. میخام ببرم تو گینس ثبتش کنن... B-) :-"


× الان منم شک کردم لرستان شهره یا کشوره! ;))

ببخشید ها، این پست شما خودش سوتی بود!

چون لرستان نه شهره، نه کشوره. استانه. :D
 

Bittern

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
522
نام مرکز سمپاد
farzanegan 4D
شهر
تهــــ ران
مدال المپیاد
ریاضی کار بودیم، مدال نیاوردیم ولی حال کردیم.
پاسخ : سوتی‌ها

یکی دیگر از سری سوتی های اسم فامیلی:
دقت داشته باشین که حرف بازی "ق" هست!

-خب میوه؟
-ننوشتم!
-منم ننوشتم!
-اصلا با "ق" میوه نداریم ک... همه بدین صفر! :|
-چرا داریم! من نوشتم! :>
کل نگاه ها بر می گردد :-\
-قره قوروت... :)
-ما بعد از کلی حسرت که چرا به ذهن خودمون نرسید،خطاب به اون شخص-میشه بگی قره قوروت بوته ای هست یا درختی؟!
-معلومه درخته...
بعد از کلی تفکّر و جست و جو کاشف به عمل اومد که قره قوروت میوه ست درختشم گاوه! :)) (<
 

amir gh

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
3,298
نام مرکز سمپاد
عــلامه حلـــــی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صبح خیلی شیک و مجلسی مثلا داشتم خودمو گرم میکردم واسه والیبال تو سالن...چند تا ضربه توپو مستقیم با شدت فراوان میزدم زمین یه دفعه یکیو زدم........بووومممم....توپ ترکید......ساعت هفت صبح هم بود همه جا هم بسته بود...خلاصه وایسادیم گرگم به هوا بازی کردیم تا ساعت هشت شد و یکی رفت توپ خرید...
منم زیر بار فحشه عزیزان داشتم لذت میبردم!!!
 

BRX

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
419
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان دینی معلممون برگشته میگه:زیپ کتاباتونو ببندین!

کتابا :O :O
زیپا (:| (:|
ما =)) =))
 

reyhane.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
دیبرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
دانشگاه شریف
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

ما اصولن زیاد ساندویچ میخوریم،واسه همین من هرجا میبینم فستفود ور میدارم شمارشو!

اون سری یه جارو برداشتم شمارشو ،زنگ زدم :

- الو سلام.ببخشید خانوم میشه لطفا 4 تا هات داگ بیارین وا3 ما؟

-اشتبا گرفتین.

من:-?

چند روز بعد رد شدم از یه جایی دیدمش دوباره،

بعد دیدم نوشته : انواعِ ساندویچِ پانل..

یعنی میخواستم خودمو بکشممممم!:|:-"""
یکی نیس به من بگه وسطِ اتوبان تبلیغِ ساندویچی میکنن؟:-ال @:@@@
 

ghese goo

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ناحیه1
شهر
کرمان
مدال المپیاد
واسه المپیاد فیزیک تلاش مستمر دارم!
دانشگاه
دانشگاه باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی مواد
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم رفته بود تهران از همون موقعی که رسید هی میگفت من دیگه تنها جایی نمیرم اصن خوش نگذشت حمیرا بی معرفتم سه چهار بیشتر زنگ نزد میخوام برم ببینمش و اینا بعد از تهران واسم یه پیراهن اورده بود من پوشیدمش بعد یه تیکش بالاتر بود فک کردم واسم کوتاهه بهش گفتم تو نمیدونی من قدم بلنده این واسم کوتاهه...
داداشم برگشته میگه به خدا دوست حمیرا پرو کرد اینو همقدته!
من دوست حمیرا؟!حمیرا میدونه؟ :-" مگه تو تنها نبودی خیلی؟
داداشم آره خودشم بود به بابا نگو میره به مامان حمیرا میگه میفهمه دروغ گفتیم! :-s
و اینگونه شد هنوزم حق السکوت میگرم.
 

B-D SGR

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
175
نام مرکز سمپاد
راهنمايى فرزانگان ١
شهر
تهران
مدال المپیاد
بى خيال بابا
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي معلم سر كلاس :
چيزي رو كه ميگم هم بنويسيد هم يادداشت كنيد .... :)) ;;)
 

negin y

کاربر فعال
ارسال‌ها
66
امتیاز
455
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 -اصفهون
شهر
esf
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سوار اتوبوس شدم یه جای خالی بود رفتم نشستم بعر یه خانوم مسن اومد منم از جام بلند شدم :) >:D<(چقدر من بخشنده ای *-:)گفتم حاج خانوم بفرمایید شما بشینید x:گفت نه دخترم بشین خلاصه بعد از کلی تعارف این راضی شد بشینه <D= بعد تا اومد بشینه دیدیم یه پسره(کوچولو بود البته)نشسته همون جا :O X_Xگفتم کوچولو پاشو تا حاج خانوم بشینن <D=
-نچ :> :D
-عزیزم پاشو پاشون درد میکنه پیره تو که پیر نیستی پاشو دیگه ~X( (البته قسمت پیر بودن رو آروم گفتم)
-نچ نچ نچ :> :P
-عجب بچه ی بدی هستی خب پاشو دیگه
~X( #-o-نچ
بعد از دو ساعت که بچه هه راضی شد بلند بشه دیدم پیرزنه پیاده شده :D X_X
من: ~X(
بچه هه: :-"
 

مهدی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
7,383
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران. :دی
رشته دانشگاه
آمار. :دی
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری از کلمات هستن که آدم باید تکرارشون کنه سریع
مثلا :
چیپس
چسب
سس
ما یه بار به معلمون گفتیم تکرار کنه
بعد یه دفه سیماش قاطی کردن گفت
چیسپ... چبس... چس :D

باو. . .
رفتم شارژ خریدم نگا میکنم می بینم
12 رقمیه
بعد از با خودم میگم چه جالب ایرانسل هم 12 رقمی داره
بعد هی وارد میکنم می بینم اشتباهه
حالا یکم توجه می کنم می بینم که همراه اول خریدم :D
کسی می خواد ؟؟؟
[nb]اول پولشو بدید[/nb]
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,054
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

مامان بزرگش "شمیم عشقو"نگاه میکنه
نوش بهش میگه نگاه نکن بد آموزی داره ها :-w
میگه : دخترم اشکال نداره ایران پخشش میکنه دیگه :>
- نه بابا کجا ایران پخشش میکنه :-w
- آره جام جم پخشش میکنه
- مادر جون او "جمه" :-s
- همونه عزیزم فرق نمیکنه ، تو نمیفهمی:)
- بله ... :-w
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

زنداییم حامله هس..
به داداشم(4 سالشه) 9 ماهه دارم میگم زندایی میره بیمارستان پول میده بچه میگیره...
رفتم خونه داییم اینا دیدم داداشم و پسر داییم دارن بازی میکنن به داداشم میگم:زندایی اینا کجان؟
میگه:رفته بیمارستان پول بده بچه رو از شکمش در بیارن میگم اخه چه جوری مگه میشه میگه خاک توسرت با کارد میبرن میارن بیرون...
همه اموزشام به فنا رفت
 

fateme78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
213
امتیاز
1,547
نام مرکز سمپاد
F@rz@NeG@N H!gh $ch00l
شهر
eMN@n$
پاسخ : سوتی‌ها

امسال واسه امتحان شفاهی ادبیات باید یه شعر حفظ می کردیم یکی از مصرع هاش این بود: کریما به رزق تو پرورده ایم
دوستم قبل از اینکه امتحان بده واسه من خوند تا ببینم درست می خونه یا ن وقتی رسید به این مصرع کلمه رزق یادش نیومد گفت: کریما به چیز تو پرورده ایم =))
کلی بهش خندیدم...بعد خودم تو امتحان به جای رزق گفتم چیز -مثه دوستم- و اینگونه موجبات خنده دبیرمون رو فراهم کردم :))
دوست مذکور یه بار به جای اینکه بگه گرگ بارون خورده گفته بود چیز بارون دیده =))
اصن تو دایره واژگانش کلمات به دو دسته چیز و ناچیز تقسیم میشن :D
 

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:
این سوال رو تو اینترنت خوندم هرچی فک کردم جوابشو نفهمیدم!در موردِ اون کارتونه بود.
من:خوب چی بود سوال؟
-اسمِ پسرِ پدرِ شُجا قبلِ تولد پدرشِ چی بوده؟
 

سارا99

کاربر فعال
ارسال‌ها
49
امتیاز
145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سر کلاس شیمی همون اولای سال معلم مون داشت خوندن عنصرها رو که یون میشن میگفت به گوگرد که رسید سریع داد زدم گفتم گوگید :D
یه بارم بیرون بودیم من وظیفه ی مواظبت از پسر داییمو داشتم دستشو گرفته بودم میرفتیم یهو دستشو ول کرد منم حواسم رفت به یه مغازه ای دیدم نیست نیگا کردم دیدم چند قدم اون وتره خلاصه رفتم از پشت سر محکم زدم تو سرش طفلک روشو که برگردوند دیدم واااااااا این که یکی دیگس منم خیلی خوجل تا روشو برگردوند گفتم عزیزم دستش الهی بشکنه چرا به اون پسری که اینطوری زد تو سرت چیزی نگفتی طفلک ماتش برده بود گفت خیلی دردم اومد ایشا.. بمیره :D :D :D منم گفتم نه حواسش نبوده تو باید قوی باشی عززززززززززززیزم :D :D
 

robo.poor

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
148
امتیاز
673
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
پاسخ : سوتی‌ها

امروز عمو علی اومده بود خونمون داشتیم از اون قدیما میگفتیم و میخندیدیم :)
یه داستانی تعریف کرد خیلی با حال بود
گفت: اون موقع یه هندوانه ای بابااز باغ آورده بود زن برادرم هم شروع کرد
به خوردن هندونه
من که از بیرون اومده بودم خسته و کوفته #S-:گفتم حالا هندونه میچسپه
القضی وقتی من رفتم تو آشپزخونه فقط یه تیکه از اون مونده بود :-\
زن برادرم هول برش داشت چاقو رو زد تو هندونه در حالی که چشمش به من بود
فقط میدونه که یه چیزی رفت تو دهنش :D (هندونه از چاقو دراومده بود )
دهنش پراز خون شد :))
من که داشتم وضعش رو میدیدم رفتم هندونه رو خوردم (تا بیشتر دق کنه) :)) :)) :))
 

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-&quot; 1 مرحله 2 :-&quot;
پاسخ : سوتی‌ها

دیگه سوتی از این بیشتر ک مامانم اومد افطاری رو بیاره یه دستش ظرف خورشت بود یه دستش دستگیره بعد میخواست دستگیره رو بندازه زمین ظرف خورشت رو ول کرد :)) =)) کل زمین ب گند کشیده شدن همانا و گشنه موندن من همانا هیچی دیگه افطار نیمرو خوردیم
 
بالا