• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

mahdiII

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
237
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیدهاشمی نژاد1
شهر
مشهدمقدس
مدال المپیاد
شیمی
پاسخ : سوتی‌ها


محرم بود ومراسم عزاداری بچه های سوسول هاشمی نژاد...
توحیاط پشتی مدرسه فرش پهن کرده بودن؛کلا فرشای مدرسه بو سگ میداد...
مدیر رفت پشت بلندگو که راجع به فلسفه قیام امام حسین صحبت کنه...
هی بین حرفاش داد میزد:ساکت..این همه سرصداواسه چیه...ساکت
رسید به جاییکه داستان جدایی امام از علی اکبر رو میگفت...
دبیر ریاضیمون که جثه فوق العاده کوچکی داره صف اول نشسته بود و بایکی از دوستام حرف میزد...
مدیر هم که بالا سرش واستاده بود-ربیر ریاضی رو بایکی از بچه اشتباه گرفت-دستشو آورد بالا و محکم زد پس کلش....
بعدداد زد:دهنتو ببند دیگه...
بیچاره دبیر ریاضیمون سرشو آورد بالا و زل زد توچش مدیر....یه دفه مدیره زرد شد..
چند لحظه به هم نگا کردن یه دفه دوتاشون زدن زیر خنده :)) :)) :))بعد چند ثانیه...کل مدرسه ترکید :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
قاطی شد لبخند دوستانه جمعیت :)) بااشکهای رو چشم :((
ويرايش
 

eng.um.mahdie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
2,802
نام مرکز سمپاد
Farzanegan3
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

الان تلفن زنگ زد؛هرچی میگشتیم پیداش نمیکردیم
خلاصه اینورو بگرد اونورو بگرد صدارو دنبال کن و اینا... از تو یخچال پیداش کرد مامانم
نفر قبلی هم من با تلفن حرف زده بودم
ینی کی گذاشتتش تو یخچال؟ :-??
 

fatemehhh

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان جهرم
شهر
جهرم
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی بودیم یکی از سوالا رو هرچی معلمه توضیح میداد بچه ها نمیفهمیدن
منم کلا تو فکر بودم اصلا توجه نمیکردم به کلاس از بغل دستیم پرسیدم فهمیدی؟ گفت نهههههههه
بعد یهو معلمه برگشنت گفت کیا نفهمیدن؟؟؟؟ منم داشتم سوالشو میخوندم همینجوری که سرم پایین بود دستمو بلند کردم که یعنی من نفهمیدم
بعد سرمو بلند کردم دیدم معلمه داره یه جوری نگام میکنه برگشتم یه نگاه به کلاس کردم دیدم نههههه .همه دارن یه جوری نگام میکنن
منم :-\
ضایع شدم رفت...
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دخترعمم کلی برگه ی یک رو سفید داشت میگم:
-وااااای اینا چقد برای چک نویس خوبه!
+آره ولی کمه خودم لازم دارم
-خب بده ببرم کپی بگیرم!!!‏
دارم نگران خودم میشم کم کم :‏|‏
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

بستن در فروشگاه موقه خروج :D :D :D :D :)) :)) :)) :))
از جدید ترین حرکتام
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

m/s را این میخوانیم
min بر ساعت :/
با چه فکری اینو گفتم خدا میدونه :D
 

G.MM

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
593
امتیاز
13,320
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
University of Paris-Saclay
رشته دانشگاه
Integrative Biology and Animal Physiology
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

با خانواده رستوران بودیم

منم هندزفری گذاشتم تو گوشم تا وقتی که غذا رو میارن

گوشیمم دستم بود داشتم با دوستم حرف میزدم که یک دفعه مامان تکونم داد و شروع کرد حرف زدن با من

منم هول شدم بجای اینکه هندزفری رو در بیارم ببینم مامان چی میگه عینکمو از رو چشمم برداشتم :)) :))

بعدم با چشمای گرد شده زل زده بودم به مامان که چرا بازم حرفاشو نمیشنوم :))
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار منو مادرم سوار آژانس شدیم...مادرم میخاست بگه باید تو کدوم کوچه بره و اینا...داخل 3کوچه هم باید میرفتیم...
راننده:خانم کجا برم؟
مادرم:آقا برین تو این اتاق...
من: :O :O :O
راننده:بله؟؟؟
من:یعنی تو کوچه چپ...
رسیدیم به بعدی...
مادرم:آقا لطفا برین تو این کمد...
من: L-: L-: L-:
راننده:بله؟؟؟
من:یعنی سمت راست...
رسیدیم بعدی...
مادرم:آقا برین تو این کشو...
من: X-( X-( X-(
راننده:بله؟؟؟ :D :D :D
من:مادرم میشه شما آدرس ندی من به آقا میگم.شما راحت باش.آبرومونو بردی... X-( X-( X-(
مادرم:واه...مگه چی گفتم؟؟؟؟؟؟
من:مادرمن الآن راننده فکر میکنه قاطی داریم... X-( X-( X-( X-( X-( X-( پیاده شو...
راننده: :)) :)) :)) :)) :)) :))
 

tara.7

کاربر فعال
ارسال‌ها
63
امتیاز
474
نام مرکز سمپاد
farz1
شهر
esfahan
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از ッ MαryαM ッ :
m/s را این میخوانیم
min بر ساعت :/
با چه فکری اینو گفتم خدا میدونه :D


سر عربی دبیر گفت: هل تفهَمنَ ؟

همه با هم باید می گفتیم نعم که من بلند داد زدم yes!!!!!!!!!!

تازه فکرشو بکن یه متر بیشتر با معلم فاصله نداشتم! :))


یه بارم چند روز پیش قاط زده بودم همه چیرو عین گیجا اشتباه می گفتم.

سر زبان داشتیم گروهی کار می کردیم که یکیمون گفت ونکووِِِر کجاست؟ منم گیج قاطی کرده بودم با ماشین ون ، که گفتم ونکوور که یه ماشینه!!!!!!!!!!!!!

کلاس هم در سکوت................یه دفعه همه برگشتن هر هر به من میخندیدن.

×پست متوالی ندید.


راستش وقعاً این معلممون رو درک نمی کنم!!!!!

تو دفتر نشسته هر وقت موقع نماز میشه کیف و پلاستیک و همه چیشو برمیداره با خودش میبره بالا تو نمازخونه ، بعد نماز ،دوباره برشون میداره میاره میشینه تو دفتر دوباره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خو چه کاریه؟ کیف و پلاستیکتون رو بزارید پایین خودتون برید بالا دوباره که میاید پایین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ~X( :-? :O :-w
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : سوتی‌ها

قبل امتحانای نوبت یکی از دوستام داشت رو تخته هوشمند مینوشت و آهنگ میخوند که یهویی قلم جابه جا میشه ودوستم میگه:نکنین دیگه چرا
سر به سرم میذارین؟؟ وبا یه حالتی شبیه این :( :( :( :( :( :(
ما هم داشتیم غش میکردیم :)) :)) :)) :)) =)) =)) =)) =))
و بر میگرده و به ما میگه:به چی میخندین؟؟ :-? :-? :-? :-? :-/ :-/ :-/
وقتی که فهمید سوتی داده به این حالت کلاسو ترک میکنه :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم تو ی جمعی از همسالان ک بسیار مذهبی و سیاسین اونم برا اولین بار داشتن راجع ب محله ها صحبت می کردن
اومدم بگم: " تو محله ما دو تا تاناکوراس اگ برش میداشتن خیلی بده کاش برمیداشن"
گفتم :" تو محله ما دو تا کابارس خیلی ... "
اونا: :O :| :-w X-( L-:
من: :((
خب برا چی منو ب زور میبرین جایی؟؟؟؟؟ :(( آبروم رف :((
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم اس داده ::
سلام
ی تک بزن شمارتو پاک کردم...کارت دارم بدو
حالا من:
بهش اس دادم:
من شمارتو ندارم ک
همینه؟
:-/
دوستم :اره :|
خدایا وقت کردی ی نگاهم اینوری کن :-??
 

eng.um.mahdie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
2,802
نام مرکز سمپاد
Farzanegan3
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم از بیرون اومده...
_ کسی زنگ نزد؟
_نه!
_بابات چی؟
_نه!
_محمد چی؟
_نه!
_مامان بزرگ چی؟
_نه!
_خاله مریم چی؟
_نه!
.
.
.
.
من نمیدونم "کسی" ینی چی دقیقا؟؟
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

مامان ساعت چنده؟
مامان: :-"
من: ^-^
مامامامامان ساعت چنده؟
مامان: :-"
من: L-:
مامامامامامامان ساعت چنده؟خوب بگو دیگه اه .
مامان: :-"
من: X-( X-( X-(
ها چیه بذار بابات بیاد دیگه اینجا احترام بزرگتر یادت رفته
من: :O قلط کردم دیگه
مامان:نه اصلا L-:
عجب روزگاری شده ها یه ساعت پرسیدم
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم تو تایم لاین دیدم عمم یه پست گزاشته اومدم کامنت بزارم چشمم خورد به اسم مهندس حجتی!
بعد کامنت گزاشتم عمه اوشون کین انقدم خودشونو تحویل گرفتن ؟ مهندس ^-^....
هیچی دیگه مهندس جوات حجتی شوهر عمم بود #S-:
حالا این ننگ رو کی از پیشونی من میبره؟
 

sajad mah

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
56
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوی
دانشگاه
تبریز (صنعتی سهند)
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

خونه مادربزرگم بودم,با پسر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (pese)ساعت۶ صبح شده بود.عموم اومد بره دسشویی گیجه خواب بود.ایستاد دمه در شرو کرد به در زدن.منم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم Smile )))).بازم در زد بازم گفتم إحــــــــــــم.بیچاره دیگه رفت خوابید.فک کرد کسی داخلهTongue
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمینSmile)))
عموووم:|
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,858
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : سوتی‌ها

تو وایبر یکی پیام گذاشته بود : "بعد از باز شدن تصویر با انشگتِت به آسمون ضربه بزن ! "
منم اون صفحه رو باز کردم ، هر چی با انگشت رو آسمون میزدم هیچی نمیشد ! بعد 5 دقیقه تلاش کردن متوجه شدم که دارم به مانیتور کامپیوتر ضربه میزنم :))
 
بالا