• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

ارسال‌ها
599
امتیاز
6,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر خشن
سال فارغ التحصیلی
98
مدال المپیاد
زیستی ناکام
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

خالم رفته بود مراسم ختم یکی از اقوام.
خالم: خدارحمتش کُنه.
طرف: خدا شمارم بیامرزه. :|
 

rozaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
پاسخ : سوتی‌ها

منو دوسم منتظر خونوادهامون وایساده بودیم تو یه خیابون ب نسبت خلوت....
دوستم: چرا خونواده هامون نمیان?!مثه دخترای......... اینجا وایسادیم!!!!
من: آره خدا کنه زودتر بیان ...
خلاصه داشیم راجب همین چیزا بحث میکردیم یهو یه پرشیای سفیدو دیدیم ک داش میومد طرفمون ک اتفاقا 2تا پسر جوون هم توش بودن و داشتن ب ما مینگریستن!!!!
هر چی هم ب ما نزدیک تر میشد سرعتش کمتر میشد!!!!
منو دوستم هم هول شدیم یهو دوستم خییییلی ضایه برگشت رفت طرف دیوار،منم سرمو انداختم پایین ک اونا فک نکنن ما چیزیم!!!!!!!!
بعد چن لحظه ک دگ خیلی سرعتش کم شد یهو با سرعت رف....
:D


منو دوستم یه نفس راحت کشیدم....بعد برگشتیم دیدیم ک اون قسمت خیابون سرعت گیر بود ک اونا سرعتشونو کم کردنو قضیه هیچ ربطی ب ما نداش!!!!!!! :-" :-" :-" :D
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

پیز و سیار
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

دختره تو یه سایتی پست داده:
keep calm and love sampad
یکی کامنت داده چیه قضیه؟این چیه؟؟
دختره::
نمیدونم :|
بعدش فهمیدیم کلا نمیدونست سمپاد چیه :|
خب مجبور نیستیا...
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,054
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

دو نفر از همکلاسی های عزیز هستن که عطسه کردنشون سوژس تو کلاس
عطسه کردن همکلاسی اولی برابر با یه زلزله حدود 8 ریشتره
عطسه کردن دومیم یه چیزی تو مایه های افتادن پر رو زمین

حالا تصور کنید کلاس زیست شناسی ، مبحث ژنتیک ، قسمت خود لقاحی و دگر لقاحی و اینا

- هپی چووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو (لرزش کلاس توسط عطسه همکلاسی اول و سپس خنده بچه ها )

چند ثانیه بعد :
-هپچی (عطسه همکلاسی دوم و باز هم خنده بچه ها )

اونوسط هم یکی از بچه ها برگشت گفت : شما دوتا باید دگر لقاحی بکنین !
بقیشو خودتون تصور کنید دیگه ! :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 

Farzin2x

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی3کرج
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه های در کمال خونسردی به دبیر گفت:

استاد تا به حال به سواحل دریای ملایر رفتین؟

دبیر: :-/
بچه ها: :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
خود: :D
 

nasim-tofan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
N.A میگن گویا
پاسخ : سوتی‌ها

بازگشت پس از سه ماه
به قصد مزین نمودن بخش سوتی ها :D

دبیر: بچه ها یه کلمه هم وزن تیغ بگین
چن ثانیه سکوت
من با صدای بلند : ریغغغغغغغ
دبیر: =)) =))
دوستان : =))
من: :O چی شد؟
دوستم:خاک بر سرت
من پس ازمتوجه شدن:پس اون چیه که میگن ریغ الهی را سر کشید؟ :-?
کلاس(مجاز از رفقا ودبیر): =)) =)) =))
 

rozaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
پاسخ : سوتی‌ها

درباره ی همون درس خود لقاحی و اینا....
سر کلاس زیست معلم وسط جمله اش یعو میاد میگ: ......خوب این ینی اگ شما همیشه خودلقاحی انجام بدین(بعد یه کم فک میکنه بعد ادامه میده:)ن خوب حالا شما ک نه،اگ گیاه شبدر خودلقاحی انجام بده.......
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,424
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : سوتی‌ها

بادوستام بیرون بودم بعد یه نفر رو دیدیم داشت با موبایلش صحبت میکرد iphone 5 هم داشت یهو دوستم گفت اپل..!!
اون یکی برگشت گفت این بیچاره کجاش شبیه سیب؟؟؟؟
مااون لحظه :)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 

naeemeh

کاربر فعال
ارسال‌ها
47
امتیاز
93
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مرند
پاسخ : سوتی‌ها

من یه بار از نرده های مدرسه سر اومدم .همین که پام رسید روی زمین معاونمون منو دید.منم مثلا خواستم فرار کنم .می خواستم از پله ها بالا برم برگشتم دیدم دو عدد معلم مذکر دارن با دهن باز منو نگاه میکنن.ترجیح دادم برم پیش معاونمون . :D :D :((
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

دوره اول راهنمایی بودیم این هوشمند سازی مدارس کم کم شروع میشد
پروژوکتور کار نمیکرد هی معلممون پورت کامپیوتره رو نیگا میکرد اینور اونور دیگه عرق از تمام بدنش سرازیر میشد .یه هو برگشتم گفتم استاد شاید مشکل از پرده باشه.
معلم: :-w :O :-w
من:مگه چیه ؟؟!!
باو چیکار کنم اولین بارم بود پروژوکتور میدیدم
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

باو من نمیدونم من این روزا چم شده وقتی ایفونو برمیدارم میگم الو بعد وقتی تلفونو برمیدارم میگم کیه!!!! ~X( :-? #-o :-/
شما میدونین از چیه؟؟
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

ینی من عاشق داداشمم :))
این چندروز تعطیلی داداشممو مامانم پاشدن دوتایی رفتن برازجان که به عمم سربزنن،امروز تومسیربرگشت به کرمان شیرازو که رد میکنن باتوجه به علایم راهنمایی رانندگی مسیرو میرن وخب سراز بندر درمیارن :)) جوری که قراربود ظهر کرمان باشن وخب شب به زور رسیدن خونه :-" تازه مامانم ادعا داره که مادرست رفتیم =))
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

قرار بود امتحان شهری گواهینامه رانندگی رو بدم بعد افسر اول از اقایون میگرف بعد از خانوما منم به خواب موندمو با سختی خودمو به تایم خانوما رسوندم با هزار تا التماس افسر قبول کرد اخر وقت از منم امتحان بگیره تو اخر وقت دو تا خانوم شد و یدونه هم من بعد حین سوار شدن به ماشین این روابط عمومی اموزشگاه گف اصن حرف نمیزنینو اینا. به عرضتون برسونم که قد این خانوم راننده خیلی کوتاه بود بعد افسر که گف دنده عقب برو این خانوم که دستشو میخواس بندازه پشت صندلی انداخت گردنه افسر باو چه عرض کنم دیگه از خنده میمردم خنده میگم خنده میشنوی =)) =)) =)) :)) :)) :))
افسر: X-(
خانومه: X-( L-:
من: =)) =)) =)) =))
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

خروس لاری ماده! :))
 

иιℓσσ

Niloo
ارسال‌ها
29
امتیاز
1,743
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin1
شهر
esfahan
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو سرویس بودم داشتم برمیگشتم خونه....رسیدم دمه خونه یکی از دوستام گفتم ب پارساجونت سلام برسون:-"
گفت پارسا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پارسا کیه؟؟؟؟؟؟؟منم گفت وا همون ک دیشب باهم حرف زدین اونم جوگیر شده و خلاصه داستانی ک اون گفته بود برام تو مدرسه رو داشتم میگفتم ک یدفعه دیدم دوستم داره اینجوری نگام میکنه L-: L-: L-: L-: L-: L-:
بعد دریافتم ک راننده سرویسمون داشته بِر ـُ بِر منو نگاه می کرده :-" :-" :-"
یعنی فقط در اون لحظه دلم میخواس تو افق محو شوم :-" :-" :-"
سارا هم گفت خدافظ نیلوفر خانوم L-:
خدا ب خیر کنه شنبه رو :-" :-" :-"
 
ارسال‌ها
2,289
امتیاز
63,009
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

بچه‌ی یکی از اقوام به دنیا اومده بود، اسمشو گذاشتن حسین. من چند روز بعدش خاله‌ی این کوچولو رو که هم‌سن خودمه و کلی باهم صمیمی هستیم رو تو همایش کنکور دیدم. موقع رفتن برگشتم بهش گفتم: جای من اون حسین آقاتون رو یه بوس گنده بکن تا به وقتش خودم برسم خدمتشون. ;;) خیلی هم با لبخند ژگوند و اینا گفتم. :-" همون لحظه یه دختر که پشتش بهم بود برگشت با وحشت ( جدا وحشت کرده بود :)) ) بهم نگاه کرد و گفت یه بار دیگه بگو چی گفتی؟ منم خیلی با اعتماد به نفس گفتم داشتم حسین جونمو می‌بوسیدم، حرفیه؟ B-) دختره انگار فشارش برگشت سرجاش :)) گفت اسم بابام حسینه، فکر کردم با اون بودی :)) دیگه همه غش کردن رسما. :D
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس خمیازه کشیدم
معلم: خوابت میاد؟؟ :-/
{نه گشنمه میخام بخورمت}
:-??
 

ali_abdi

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
149
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ميانه
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

ینی الان از خودم خجالت میکشم شدیدا

پسر خالم رفته به یکی از شهرایه امریکا بعد تو هتلن دیگه اونجا خالم میخواس باهاشون حرف بزنه بعد قرار شد من زنگ بزنم به اونجا و خوب با اون طرف که وصل میکنه حرف بزنمو بهش بگم اتاق 184 رو میخواییم هیچی دیگه نه که این سواد ما نشت کرده ته کشیده ظرف تلفنو که برداشت کلی حرف زد منم هیچی نگفته گفتم یه عدد رو بگم کافیه دیگه حالا خواستم عدد رو بگم خلاقیت عجیبی نشون دادیم تو گفتن عدد!!!! با خودم گفتم چهار رقمیارو دو تا دوتا میکن اینم من بگم ایتین فور!!!!!!!!!بعد طرف میگه excuse meو من همچنان تکرار میکنم ایتین فور هیچی ئیگه بیچاره با حالت کلافه درس وصل کرد ولی اتاق رو :D :D :D :D


بی سوادم خودتونید :D

من فقط یه کنکور داده ام که دیگه میلی به آموزش نداره و همه اطلاعاتش تخلیه شده
 
بالا