• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

ali jahangiri

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,090
امتیاز
8,421
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
مدال المپیاد
طلای المپیاد دانشجویی -مکانیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

- برای کنکور توی این ایام چی تست بزنم ؟!

- فقط برو تست های دور دنیا در هشتاد روز رو بزن .

+
یادش بخیر دبیرستان !

آقا یه معلم داشتیم بی مزه :))

جوک میگفت در حد دوغ و اینا !

ما هم برای اینکه ناراحت نشه ، می خندیدیم ! قهقهه و ...

یه بار داشت جوک میگفت ، جمله ـش که تموم شد همه کلاس زدیم زیر خنده !

ما : :)) =)) خیلی با مزه بود آقا ....

معلم : هنوز که تموم نشده :D
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,673
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم خونه خالم اینا همه نشستن دارن حرف میزنن منم که بیکار بودم داشتم اهنگ گوش میدادم با هنذرفری!!!!!
اغا نگو دارن از من سوال میپرسن خالم اینا منم که نمیشنونم!میبینما همه دارن منو نگا میکنن!!!
خالم:فرشته اسم اون بازیگره چی بود تو فلان جا....؟؟؟؟ ;;) البته دختر خالم گفتا چی گفته بودن بعدش!
من: :|!!!دارم به صورتش نگا میکنم هر از چن گاهیم لبخند ملیح میزنم :)!!!
مامان:الان میگه این یادش بود دیروز.......!! ;;)
داداشم:مامان این چرا مث خر داره نگا میکنه همش!!!! :)) (بی ادب)!
اون یکی داداشم:بابا این هوش داشت الان گفته بود الان خودم میگم!!!! :P
بعد تازه فهمیدن من نمیشنونم یه فوش بارم کردن خندیدن!!! :D
فکوفامیله داریم ما؟ ;;)
 

roya0112

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
676
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه1
شهر
کرموووون
مدال المپیاد
....
دانشگاه
پیام نور روستای ده بالا
رشته دانشگاه
ابیاری گل های قالی
پاسخ : سوتی‌ها

ای خداااااااااااابازم سوتی دادم توامتحانم!!! :(( :((
سوال نوشته: اگرشاخصه ی اصلی درکارنباشد تمام فعالیت های یک مجموعه عبث وبیهوده ودریک کلام_________میشود!!!

من عبث وبیهوده روندیدم اصن!!!!!!!جاخالی رو نوشتم عبث و بیهوده :| :( (:|
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

زمستون بود
قوچانم ک سرد سیره آبای مدرسه یخ زده بود!
منوفرناز رفتیم دستشویی :-"
یهودیدیم آب نی!!
ب روی خودمون نیومدیم هویجوری اومدیم بیرون! بعدخانوم سهرابیان مارودیدگفت کجا بودین؟
-دستشویی خانوم
-آبا ک قطعه!
- :-" ن خانوم وصله!!
-ا...جلل الخالق!بذابرم ب بقیه بگم..
-ن خانوم لازم نی ماخودمون میریم زحمت نکشین!! :-[
-چراشمادوتامشکوک میزنین؟ نگین ک آب نبود؟!
-راستش قطع بود!! :D
-خدانکشه شمادوتارو...
 

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,332
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس یکی از بچه ها داشت حرف می زد ...
حرفش که تموم شد گفتم : تکبیر !
بقل دستیم ( بلند ) : الهم صل علی ...

یعنی روح این بنده خدا مرتضایی فر تو گور لرزید ...
 

shakila15

شکیلا
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,712
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست!! گرچه رشتم ریاضیه
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
میم شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت 4 صبح پاشدم شیمی بخونم نوشته بود شیمیدان ها فرایند کراکینگ..... من خوندم شیمیدان فرانک کراکینگ :-" :))
 

شیـوا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
358
امتیاز
14,105
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
یه سری خاطرات سبز شیمیایی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

واسه آمادگی مرحله دوم برامون دوره گذاشته بودن تو مدرسه ی علامه بعدش سر ظهر رفتیم نمازخونه یهو یکی از دوستام فوق العاده جدی برگشت ب معاونشون گفت: ببخشید چادر نمازا کجان ؟

آفاهه : :|
دوستم : :-[
ما : :))
برادران علامه : =))
 

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : سوتی‌ها


داشتم کیک یزدی می خوردم، پوستشو نصفه برداشتم (به صورت آویزون :-" )
گاز اول که هیچی.... اومدم گاز دومو بزنم دیدم نصف پوستش غیب شده :D هرچی هم دنبالش گشتم نیافتم :))


+

از نمایشنامه های همیشگی ما توخونه:
- حمیده کتری رو آب کن بذار روگاز
منم پر آب می کنم میذارم روگاز :D

بعد چند دیقه:
مامانم: حمیده برو دوتا چایی بریز بیار باهم بخوریم
و من: :D مامان باید کتری رو روشن هم میکردم؟

خلاصه مامانم بعد کلی بدو بیراه گفتن و تکرار جمله
" تو شنبه میری یکشنبه برمی گردی"
خودش میره گازو روشن میکنه و چایی میریزه باهم میخوریم :))
 

Regulus

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
118
امتیاز
892
نام مرکز سمپاد
علامه حلی همدان
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
برنز فیریک دوره 25
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

اومدم ضرب المثل بزنم،گفتم:"یه مو از علف خرس کندنم غنیمته!" :D
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

امسال یکی از بچه های تعارفی کلاسمون برگشت به معلم شیمیمون گفت:خانم من یه اشکال دارم میشه تشریف بیارم اونجا...
ینی ما رو میگی =)) =)) =)) =))
 

negin y

کاربر فعال
ارسال‌ها
66
امتیاز
455
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 -اصفهون
شهر
esf
پاسخ : سوتی‌ها

یه دبیر ادبیات داریم شـــــــــــــــــــــــــــــــــــوت؛اینو یه روز رفتیم ازش پرسیدیم خانوم نقش کلمه "بامداد"چیه؟
اولی پرسید قیده؟جواب داد:آره...
دومی پرسید متممه؟جواب داد:آره...
سومی پرسید نهاده؟جواب داد :آره...
چهارمی پرسید خانوم نقش این چیه آخرش ؟ جواب داد:آره...

بله چنین دبیر ادبیاتی داریم ما :D :))
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,516
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی بودیم و قرار بود معلممون برگه های امتحانی رو که جلسه ی قبل گرفته بود بیاره.وقتی اومد توی کلاس قبل از اینکه درسو

شروع کنه ازش پرسیدم ببخشید برگه ها رو نمیدین؟

گفت: صحیح نکردم.خلاصه درس رو داد و کلاس تموم شد، وقتی می خواست از کلاس بره بیرون من بلند داد زدم گفتم: پس برگه هامون رو

نمیدین؟؟!!

من : :| -------»»» X_X ------»» :-"

معلممون : :O -------»» [-(

بچه های کلاس : =)) =))

روح مندلیف : :-??
 

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

مال همین چند دقیقه پیشه : 8:55 بعد از ظهر

مامانم گفت داداشم رو بیدار کنم بره نون بگیره ! داداشم هم خیلی وقته خوابیده بود...

چند بار صداش کردم , پا نشدن , گفتم پاشو برو نون بگیر الان میبنده ! پا نشد

من:
علیرضا , علیرضا , پاشو دیگه , دیر شد ;;)

داداشم با نگاهی مبهم در حال دیدن ساعت ...

من : چند دقیقه دیگه 9 میشه =P~

داداشم : من امروز امتحان داشتم :- خاک بر سرم

پرید از جاشا یعنی , عین جت ... =))

من در حال روده بر شدن

علیرضا ساعت 9 شبه ها ! نه صبح =))

بازم من : =)) و باز هم من در حال روده بر شد , و از شدت خنده نتونستم حرف بزنم دیگه ...

بعد بابام : =)) =))

بعد مامانم : :)) :))

بعد صبح : B-)

بعد امتحانا : (<

بعد خواب : :>
 

kosar2

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
77
امتیاز
382
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
مدال المپیاد
سال بعد ایشاا...
رشته دانشگاه
اگه خدا به خواهد اقتصاد.
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش خونه یکی از آشنا ها دعوت بودیم،یک خانومی رو دیدیم،صحبت از درس و مدرسه من شد،بعد خانومه گفت آره شروین من هم اون جا درس میخونه
من هم گفتم واقعا! پس چرا من تا حالا ندیدمش؟
بعد فهمیدم شهید بهشتی میره(نمیدونستم شروین اسم پسره :-")
منو میگی: :O ^#^
 

farewel

کاربر فعال
ارسال‌ها
60
امتیاز
327
نام مرکز سمپاد
farzanagan nahie1
شهر
kerman
مدال المپیاد
ای بابا بیخیالم نمیشه!!!!
پاسخ : سوتی‌ها

زن همسایمون سنش بیشتراز 45ساله حاملس!!هم دخترش حاملس هم نوه داره!!!
مامانم بپرسید واسه چی تو این سن؟
حالا بیچاره واسه اینکه ضایع نشه گف:رهبر گفته جمعیت ایران باید افزایش پیداکنه!!
آخه به تو گفته؟
 

ghazaleb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
90
امتیاز
343
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
tehran
مدال المپیاد
فعلا میخونیم
پاسخ : سوتی‌ها

واییییی
تو مسابقات روباتیک گفتن مقام اول توسط خانم شروین فلان
بعد امد بالا طرف.مجریه برداشت گفت ااااا شما اقایی؟؟؟؟/
 

Mir

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
149
نام مرکز سمپاد
شهيد اژه اي 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
93
پاسخ : سوتی‌ها

دوره المپیاد داشتم جمعه تو فروردین.تا ساعت 8 درگیر بودم.اومدم خونه فهمیدم اِ! امتحان اینترنتی المپیاد آزمایشی نانو دارم.چون 2 تا قبلیا رو یادم رفت بدم ،حتماً میخواستم بدم.آخرین مهلتشم ساعت 12 شنبه بود و شنبه صب هم باید میرفتم مدرسه.هیچی دیگه ساعت 4:30 صب بلند شدیم دادیم.بعد دو ساعت آزمون گزینه ثبت رو زدم،دیدم وااااای!اِرور داد!خلاصه بعد از ظهر که اومدم دیدم آزمو تا دو شنبه تمدید شده!من آن لحظه:تو روحشون! :( :( :(( :(( >:p
البته با تماس با مسئولش آزمون درس شد.
 

roya0112

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
676
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه1
شهر
کرموووون
مدال المپیاد
....
دانشگاه
پیام نور روستای ده بالا
رشته دانشگاه
ابیاری گل های قالی
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم چندشب پیش بادوستاش رفتن بیرون!!!!!5-6نفری!!!!!
کفشاشو لنگه به لنگه پوشیده نفهمیده!!!جفتشون قهموه ای بودن X_X X_X
دوستش بهش
فته چرالنگه به لنگه پوشیدی؟؟؟میگه بیابرو چاخان نکن!!!
دوستشم میگه شوخیه چیه بابا!!!! :| :-w
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : سوتی‌ها

اين ماجرا تو يه كلاس ديگه اتفاق افتاده:

يه روز يكى از دبيراى مردمون داشته پاتخته درس ميداده كه بچه ها متوجه ميشن يه جاى بدى از پشت شلوارش پاره اس X_X بعد سعى ميكنن به روى خودشون نيارن؛ زنگ بعدش كه ايشون بايد ميرفتن يه مدرسه ديگه، بچه ها ميرن به يكى ديگه از دبيرا ميگن كه بهش بگه و بيشتر از اين ضايه بازى نشه، بعد اين دبيره بهش زنگ ميزنه يه جور ميگه :-"
جلسه بعدى كه مياد سر كلاس يه كت شلوار جديد ميپوشه و سعى ميكنه خيلى مرتب باشه و اينا؛
يه دفه بچه ها ميفهمن يكى از كفشاش بندى.ـه يكى ديگه چسبى!! #-o =))
 

mehraz

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
911
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

شرح داستان
بنده خونه ی یکی از رفقا دعوت بودم اونم ساعت6
گفتم یه حمومی چیزی برم ساعت چند 5:45
اونقد حول شدم که نفهمیدم با دمپایی حموم
سوراخ سوراخ آبی دارم میرم
فقط میدیدم که هرکی از بغلم رد میشه
نیشش به طور کامل بازه و هر 32تا دندونشو داره به نمایش میذاره
هیچی دیگه وقتی سوار اتوبوس شدم
یکی از این دخترا که .........هستن(همه چی بش میخورد خودتون جاخالی را پر کنید)گفت
عزیزم مانتوت خیلی قششششششششنگه ها ولی به دمپاییات نمیاد
منم یه دقیقه هنگ کردم
وقتی نگاه کردم به دمپاییام وسط اوتوبوس حالا نخند کی بخند
ولو شدم اون کف
دیگه مردونه و زنونه با هم خندیدم
کلا شاد کردم ملتو خفن
دیگه هیچی وقتی رسیدم خونه دوستم
اونجام یه بازار خنده بود
دوساعت داشتن میخندیدن
آخرم از دوستم کفش گرفتم با اونا برگشتم
.
.
.
ولی الآن هر وقت میرم حمومو دمپاییا رو میبینم
کلی میخندم
کلا خاطره ای بود واسه خودش
 
بالا