• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

نفس...

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
247
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

من:معلمه همچین بهم نگاه کرد زار و خلیل شدم
دوستم:منظورت خوار و ذلیله دیگه؟ :))
من:حالا همون :-"
 

جنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
978
امتیاز
3,946
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه معلم انشای مزخرفی داریم [ ارجاح به ح.ب :-" ] بعد این مدام موضوع ـای چرت می‌ده بچه‌هائم می‌رن تو وبلاگ ـا انشا پیدا می‌کنن می‌آرن براش :-"
بعد یکی از بچه‌ها یه انشا در آورده بوده ؛ خط ـای اولشُ می‌خونه می‌بینه خوبه همونُ می‌نویسه تحویل می‌ده! بعد می‌گن بیا سر کلاس بخون ؛ شروع می‌کنه خوندنُ اینا ؛ آخری جمله انشا ـه این بوده که « حالا که فکر می‌کنم می‌بینم بابام چه مظلومانه مرد » =))
فکر کن طرف چه حالی داشته وقتی رسیده به آخر انشا...!
 

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,344
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سوتی‌ها

به یکی از مستخدمای مدرسه گفتیم برامون آژانس بگیره برا فردوسی.به نام سجادی
بعد چند نفرم این وسط آزانس میخاستن.
بعد مرده زنگید به آژانس گفت:سلام من فرزانه هستم(منظورش این بود که از مدرسه فرزانگان هستم )
ماها= =))
مستخدمه قاطی کرده بود بعد گفت فلانی هفت تیر.فلانی پیروزی...بعد گفت آره فردوسی هم میره سجادی...
ینی ما دیگه تو روش بهش میخندیدیم
حالا فرداش داریم تعریف میکنیم یهو دیدیم طرف از جلومون رد شد!ما= :-"
اون= L-:
 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

همین مستخدمه ی بار دیگه اومد واس ی دوستمون اژانس بگیره واس شکوفه محلاتی
میگه شکوفه محلاتی واسه کجا ؟
دوستم : :D ... فلانی هستم شکوفه محلاتی ادرسه ..... ;)) ...... :))
ما : =)) کلن سوتی سر اژانس گرفتن زیاد داره ایشون
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

با اجازه ی صاحابش :D (و با ذکر پوزش)
سوتی یعنی این .... تو سوتی ها سوتی بدی ...
به نقل از ShAda.Na :
9 + 2 = 13 ! :|
17 به توانِ دو : 198 (میشه 208 فک کنم!)
جوابُ در آوردم 250 ، تو مرحله بعد 225 حساب کردم! :|
هعی ..
هر جوری حساب کردم دیدم رقم اخرش 8 نمیشه!
جواب = 289
 

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم ساندویچی بعد یارو صاب مغازه موقع دادن نوشابه میگه مشکی میخای یا سیاه؟ =))
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,422
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم دانشگاه شریف، با دوستم رفتیم تریا چیزی بخریم. برای اولین بار دیدیم اونجا یه دستگاهی هست که چندتا دکمه داره و هر کدوم رو که بزنی یه چیزی واست میریزه:شیر قهوه،کافی میکس، هات چاکلت و ...
2 تا کاپوچینو گرفتیم من رفتم لیوان برداشتم گرفتم زیر شیرش و دکمه کاپوچینو رو زدم، لیوان داشت پر پر میشد اما هنوز هم داشت کاپوچینو میومد. من زیر لبی به دوستم:چی کارش کنم؟چرا قطع نمیشه؟!الان سرریز میشه!
دوستم:نمیدونم والا!
_به نظرت باید دکمه شو دوباره بزنم تا قطع شه؟!
_شاید!
اومدم دکمه رو دوباره بزنم که قطع شه، تا دستم اومد بره سمت دکمه اش کاپوچینو قطع شد :D
حالا از تریا اومدیم بیرون گفتم:شانس آوردیم ها!فک کن اگه دکه رو دوباره میزدیم چه فاجعه ای رخ میداد! :))
_آره!یارو میگفت این دهاتیا کی هستن دیگه!از پشت کوه اومدن :))
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

(سوتی بچه های کلاس زبان یکی ا بچه ها :D) معلم زبانشون(مرد بود :-") داشته درمورد یه بحث روانشناسی حرف میزده پرسیده شما چه طوری میخوابین؟ on your back? on your stomach? or on you side? اونام اسکل بودن فرق ضمایرو نمیدونستن یکیشون گفته on your stomach یکیشون گفته on your back خلاصه اوضاعی بوده دیگه :)) :D :-"
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

یه آزمون تیمی داشتیم که فقط دوتا گروه از مدرسه ما شرکت کرده بود و من مجبور بودم با یکی از بچه هامون که نیومده بود تلفنی صحبت کنم
از دفتر اجازه گرفته بودم که موبایل استفاده کنم
اما حواسم نبود سایلنت کنم و رفتم سر کلاس :D
زنگم هم از ایناست که اسم طرف رو میگه
سر کلاس بودم که این پسر دایی خنگ و اسگل من زنگ زد و کلاس ساکت شد ^#^

شروع کرد حمید حمید کردن ;)) :D :-"
بچه ها =)) =)) :)) :))

دبیر گفت بدو بیرون :-$ [-(
و من حرفی نداشتم بگم :D
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,229
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

يكى از بچه ها: دفتر منو ندادين
معلم: چه شكلى بود؟
بچه هه: عكس يه گورخر راه راه روش بود!
كل كلاس: :)) مگه گورخر غير راه راه هم داريم؟ :))
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس منطق قبل از اینکه معلم بیاد (یکم دیر کرده بود ...)
بغل دستیه گرام: بچه ها درو ببندین بذارین خانم فک کنه اومده! :-?
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,059
پاسخ : سوتی‌ها


امروز تولد معلم ریاضیمون بود
دوستم گفت امروز تولد یکیه که خیلی دوسش دارم!
معلممون: پس منو دوست نداری اون یکی رو دوست داری!
معلم: :D
دوستم: :-w L-:

در راستای متن بالا ...
دوستم گفت امروز تولد یکیه که خیلی دوسش دارم!
سارینا: تولدت مبارک
دوستم: تولد من که نیست ، تولد اون کسیه که دوسش دارم
سارینا: خب فرقی نمیکنه که شما دوتا روحین تو یه جسم :D
من : اشتباه نگفتی؟
:))
 

mjz

Mohammad+Javad
ارسال‌ها
343
امتیاز
1,436
نام مرکز سمپاد
نسل طلایی علامه حلی 2
شهر
تهران / شهر ری
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
QUT
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت ژيش سر كلاس زبان معلم گفت لغاتو بخون منم با اعتماد به نفس همينجوري شروع كردم.... :>

به سكسزفولي(با موفقيت) كه رسيدم حواسم نبود اشتباهي گفتم س..ي فولي.... :-[ :)) :D

بعد كل كلاس+معلم بد خنديدن بهم.... :)) :))

بعد معلم زبانه منو بيرونه مدرسه ميبينه ميگه "هاي مستر س...ي فول " ~X( :))
 

roya kharkhon

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
123
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
مدال المپیاد
شيمي_ادبيات
پاسخ : سوتی‌ها

یه سوتتتتتتتتتتتتتتتتتتی بگم یعنی داغون :D :P
دیروز با دختر خالم رفتیم بیرون....
رفتم دستمال بخرم از مغازه ...دیدم خیلی شلوغه حوصله نداشتم برم یک ساعت داخل بعد از دم درش بلند گفتم :
اقا دستمال کاغذی یه بار مصرف دارین...مرده بدبخت هنگ کرد ( لابد تو دلش گفته شما دستمالاتون و چند بار مصرف می کنین
من : :D
مرده: :))
بقیه : =))...
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم شیمی میخوندم, فولادِزنگ نزن و خوندم فولاد,زنگ نزن! بعد با خودم میگم:خاک برسرت!فولاد کیه؟!
تا 2-3 مین تو هنگ بودم بعد رفتم جلوتر یادم اومد چیه! :D
آخه خودشو یه جانوشتم ترکیباتشو یه جای دیگه!
ماییم دیگه!

+مجومعه!(به جای مجموعه!)
 

reyhan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
چند سال دیگه *شاید * تهران
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم میخواس بگه "صدای تلوزیونو کم کن" گفت:

ریحان...شعله ی تلوزیونو کم کن :|
 

نایت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان2
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره و طلای زیست
پاسخ : سوتی‌ها

من: فلانی مزدوجه؟؟
دوستم: ها؟؟؟ منظورت متاهله؟ <D=
من: خب حالا همون... :-"
 

فرناز123

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
26
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

توي يه عروسي بوديم ميزي كه ما نشسته بوديم كنار ميز فاميل عروس بود ولي من نمي دونستم :D
عروسه رو خيلي زشت آرايش كرده بودن، منِ از همه جا بي خبر هم بلند بلند در مورد آرايش و لباس عروس بد گفتم و غرغر كردم بعد كه سرمو بر گردوندم مادربزرگ عروس رو ديدم كه بهم چشم غره ميرفت! هيچي ديگه تا آخر عروسي به دو كيلومتري خانواده ي عروس عزيز نزديك نشدم! :-"
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

معني يكي از آيات كتاب قرآن داداش بنده از زبون خودش!
ب پدر و مادر خود نيكي كنيد ولي اسراف نكنيد! :> :))
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب با بابا داشتیم برنامه میدیدیم بعد شبکه آموزش بود خانومه داشت یه شعر سنگین از حافظ میخوند منم تو کف شعر بودم پایین صفحه اسم خانومه رو نوشت منم بلند خوندم: ریحانه تُوسَلیان (towsalian)...
بابا با یه چشم غره: ماشا الله.... کم عقل توسلیان(tavasolian)
بعد باهم: :)) =)) =)) =)) =))
 
بالا