خاطرات سوتی‌ها

Crixalis

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
787
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

باز هم معلم فیزیک
...
معلم فیزیک :
قوانین نیوتون رو یه بار دیگه مرور میکنیم:
۱. قانون پایستگی انرژی
۲.قانون پایستگی انرژی
(شوته اصن :)) )
۳. قانون پایستگی ...
بچه های کلاس همه با هم : �نرژی :))
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,637
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

سره زبان کلاس رو هوا بود.
بعد معلممون یهو برگشت گفت : " بچه ها! به نظرتون صبر من چقده؟ ;;)"
بعد همه داشتن میگفتن خانوم اصن شما اسطوره ی صبرینُ ته بردباریُ اینا.
بعد من زده بودم تو خط عربی یهو سرمُ اوردم بالا گفتم " خانوم اصن شما کاملا حلیم ین! ;;)"
بعد دیدم مثکه همه دیلِی دارن! اول :O X_X شدن، بعد یهو گرفتن مطلبُ! :-"
اصن یه وضی! :-"
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,012
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سوتی‌ها

من سر کنفرانس داشتم یه داستان از کوروش تعریف میکردم بعد گفتم:وقتی حضرت کوروش شهید شدند..! :-"
همایش داشتیم بعد من رفتم بالای سن خیر سرم تحقیقمو کنفرانس بدم؛گفتم:دراین مقیاس خواص فیلت ُور ها(.filtorدرستش filterه!)تغییر میکند. :-"
بعد یه هو همـــــــــه زیر خنده.حتی تصور اون موقعیتم برام سخته! :((
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,610
امتیاز
22,485
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی ها از دوستان تیزهوش مرکز من است اما نام نبرم!...
1-ریمیکس خیلی هم خواننده ی خوبیه با همه ی رپر ها هم آلبوم داده...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2-اینترنتو دانلود کردم!!...
3-چلسی اگه امسال رئالو ببره بارسا میره فینال!!‍!!...
4-استاد شما باباتون هم حائریه؟؟!!...
 

Elnaz.gh

دختر پرتقالی
ارسال‌ها
121
امتیاز
659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرج
پاسخ : سوتی‌ها

ما اصولا صبحا میریم مدرسه تو حیاط رو نیمکتا میخوابیم!!!بعد خوابیده بودیم که چنتا از دوستان اومدن میخواستن بشینن!
یکی از دوستان به یکی از دوستان خوابیده:بلند شو من بشینم پاتو بذار رو سرم!
(قشنگ چندبارم همینو تکرار کرد! {-8 )
 

SAMPAD GIRL

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
110
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
مشهد
دانشگاه
هاروارد(اگه خدا بخواد)
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي معلم ادبياتمون : من سال هزاروسيصدوچهارصد بازنشست مي شم.!!!! =)) =)) =))
 

Ham!D ShojaE

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
882
امتیاز
12,218
نام مرکز سمپاد
دبیرستان جابرابن‌حیان
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی آی‌تی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو حرم يه عربه بم گفت :
How can I get to baste toosi ?
( ميخواس بره بست طوسي حرم )
بعد من فك كردم ميگه طوس ! با بچه ها برديمش ميدون طبرسي سوار تاكسيش كرديم به راننده گفتيم ببرتش طوس :-"
ديديم 50 متر جلوتر يارو با دادو بيداد پياده شده داره مي دوه سمت ما :-"
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

تو همین همایش رضا صادقی قبل ارائه ی ما یکی دیگه ارائه داشت!
بعد آقا اون مسئوله که پاورپوینتارو می ذاشت نیومد جلو!
همین طوری بش گف یه کارایی بکنه بعدم دکمه ی Fn رو بزنه!
بعد آقا این هی F و N و می گرفت...بعد اینجوری بود که اوا چرا نمی شه و اینا!

خلاصه قبل ارائه کلی روحیه گرفتیم! :D
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم میرفتم تو دفتر حواسم نبود داشتم با دوستم حرف میزدم معاونمون حواسش نبود درو بست با صورت رفتم تو در

من : :-"
دوستم : =))
 

Elnaz.gh

دختر پرتقالی
ارسال‌ها
121
امتیاز
659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرج
پاسخ : سوتی‌ها

معلم دینی:ما معصومِ چهاردهم که نداریم!
بچه ها: :O :O :O :O :O
معلم دینی:ببخشید!12تا معصوم داریم!معصوم سیزدهم که نداریم!
بچخه ها: :)) :)) :)) :)) :))
معلم دینی:نه ببخشید منظورم اینه ک معصومِ پانزدهم نداریم!
بچه ها: :D :-" :D :-" :D
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

ما امروز سر کلاس داشتیم صحبت میکردیم معلمومون هم مردبود استثنا ئ بعد 5 دقیقه موند ه بود زنگ بخوره که ما داشتیم از بی عاطفه گی
مردها وپسر ها میگفتیم که معلومون گفت ما پسرها ومرد ها ازشما دخترای چلغوز بهتریم :-w :-w :-w :-w :D :D :D :D (; :)) :)) :))
 

zeinab.n

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2 D:
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
روانشناسی
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان cheese رو خوندم choose!همه مسخرم کردن :(
 

Programmer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
148
امتیاز
903
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

من هفته پيش زنگ زيست غايب بودم به بچه ها گفتم كلاس رو برام ضبط كنن ديروز داشتم گوش می دادم معلممون داشت قسمت جمعيت رو درس ميداد بعد گفت از سال 1900 يعنی قرن نوزدهم :))رشد جمعيت بيشتر شده قشنگ اينو واضح گفت تازه هيچكدوم از بچه ها هم نقهميدن.
من اين سوتی معلممون رو ضبط شده دارم می خواستم آپلودش كنم ولی گفتم آبروش می ره گناه داره.
 

مهسافت

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
491
امتیاز
4,511
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
صنایع غذایی
پاسخ : سوتی‌ها

ب معلم زبانه ب جا teacher گفتم cheeter از کلاس انداختم بیرووون! :))
 

parimah

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
217
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ن2
شهر
کرمان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سوتی‌ها

امروز(روز معلم) مامانم شیرینی گرفت که ببرم مدرسه بعد شیرینیو دادم دست مدیرم(با هم اشناییم اشنایی کاری)اونم بوسم کرد رفتم سر کلاس داشتم به معلم زبانم حرف میزدم که گفتم خانوم فتحی امروز منو بوس کرد معلممون ایتو شد :O :O
بعد دوستم یهو بلند گف اقققققققققققق بعد اینبار علاوه بر معلممون بچه ها هم ایتو شدن :O :O :O :O
خیلی ضایعست ادم جلو معلم به مدیر بگه اققققق
سوتی زیاد میدم اما مال خودم یادم نمیاد
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها:وقتی پنجم بودم این میدان های نفتی رو هی قاطی میکردم،مثلا همونی که تو پاکستان بود،اسمش چی بود؟...آهان کرکوک،اونا با یه چیز دیگه قاطی میکردم...بعد هیچکیم نفهمید،معلمه هم نمیدونم معلم چی بود،ولی مطمئنم جغرافی نبود :D من:مطمئنی کرکوک تو پاکستانه؟ :-"
یه نفر دیگه:اٍ!آیدا راس میگه!کرکوک که تو پاکستان نبود تو افغانستان بود،واقعا نمیدونستی؟
من: :O
یکی دیگه:نه بابا تو آذربایجان بود
من: :O،تو عراق بود جان خودم :-"
...
یه دفه دیگم سر کلاس اجتماعی بحث سر بهار عربی بود:
معلم اجتماعی:همین دیروز این پادشاه بحرین...کی بود؟اسمش چی بود؟
من:آل عیسی داش آخرش...
معلم اجتماعی:نه اون که نه...
یکی از بچه ها:علی عبدا... صالح؟
معلم اجتماعی:آفرین!آفرین!خودشه! <D=
من: :O :O :Oخانوم اون که رئیس جمهوره یمنه...
معلم اجتماعی:نه!درس گف بچه!نه...
من:آآآآآآآآآهان...یادم ا.مد پادشاه بحرینو،حمد بن عیسی آل خلیفه...نه آل عیسی! :-"
معلم اجتماعی وبچه هه:اٍ!آره!
...
سرکلاس شیمی معلمه گف قسمت اسید وباز کتاب درسی رو یه نفر بخونه،خیلی کمه
من شروع کردم به خوندن رسیدم به یه جا که گفته بود:
هشدار!هرگز برای شناسایی یک ماده شیمیایی آنرا نچشید.
بعد من خوندم آنرا "نچٍسید"،یهو همه کلاس از جمله معلمه وخودم رف رو هوا =))
حالا خوب شد حواسم بود اون کسره رو یه چیز دیگه نگفتم که کلمه بشه یه چیز دیگه... :-"
اصولا سوتی زیااااااااد میدم ولی الان یادم نی :-"
...
این نقل قوله از یکی از دوستام:
شمال بودیم به تلویزیون دسرسی نداشتیم،داشتم بازی بارسا-میلان رو از رادیو گوش میدادم،پسرخالمم که علامه حلی میره خیر سرش تیزهوشه و کلی ادعا داش که از فوتبال سرش میشه و اینا نشسه بود کنارم،بعد یهو گفتم واااااااای،خداروشکر گرف،داش گل میشد
پسرخالم:آفرین!کاسیاس گرفت
من: :Oکاسیاس؟؟؟
پسرخالم:آره دیگه،مگه بارسا رو نمیگی؟ کاسیاس دروازه بانه،ژاوی نوک حمله س دیگه
من: :O
 

mahta.k

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
354
امتیاز
2,887
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یـکـ١
شهر
تـــهــرانــــ
پاسخ : سوتی‌ها

همسایمون اومده بود دمِ در، با مامانم کار داشت. خواستم مامانمُ صدا کنم، به هسایمون گفتم یه لحظه گوشی حظورتون..!
 

kousar73

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
241
امتیاز
1,667
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

امروز...
شیرین: هوا اینقدر گرم شده که دیگه کولر طــواف ما رو نمیده...

+منظورش کفــاف بود =)) =)) =))
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز برای هفته ی معلم نوبت من بود که ساندویچ بخرم واسه کل کلاس بعد بچه ها پول جمع کرده بودند دادن به من
بعد اینم بگم که پدر و مادر های ما کلا به ساندویچای بیرونی آلرژی مزمن دارن میگن اینا.... :-& :-&البته ما بچه ها نسبت به ساندویچ x:
بعد سر صب اومدم دارم با بابام چونه میزنم که بابا امروز بخری باشه و اینا ...بعد کلی حرف بابامو راضی کردم
بعد به من میگه مطمئنی که اینقدر پول بسه؟ ^-^
منم که دیگه می خواستم خودمو خفه کنم،گفتم L-:
باباجان خودم رفتم ده از سر کوچمون خریدم X_X
بعدش به میزان زیاد خجالت :-[کشیدم
 
بالا